خلاصه ماشینی:
"این بخش کتاب به مطالعه دقیق کار کرد کار مجزا شده-کاری که از سایر فعالیتهای اجتماعی منفک شده و در محلی جدا از محل سکونت و معمولا زیر نظارت دیگران انجام میشود، اختصاص یافته است.
اما هنگامیکه بخواهیم مجزا شدن کار[از سایر فعالیتها]را توضیح دهیم این بهنگام توضیح است که راههای ممکنی که بتوان از طریق آنان کار را نه بعنوان فعالیتی طاقت فرسا-بلکه بعنوان جزئی از زندگی بشمار آوریم،نمایان میشود.
جان کالون رهبر اصلاحات[پروتستان] به گونهای تازه این عقیده را بیان کرد که کار کیفر گناهست و نیز شیوه معقول فعالیت است که برحسب اراده خداوند انجام میشود.
کار سخت، پسانداز،و سرمایهگزاری مجدد-و نه مصرف عیاشانه درآمد حاصل از کار-گناهان انسان را سبک میکند-پروتستانیزم بر سر آن بود تا انسانهائی پدید آورد که بطور منظم کار کنند و خالق را از طریق کار کردن خدمت نمایند در آئین کالون، تلاش برای آمرزیده شدن جای ناچیزی دارد.
تا آنزمان کار و مالکیت-اغلب مالکیت زمین-برای یک فرد و خانواده او توام بودند «بدینسان درآمد و منزلت اجتماعی،کار و مالکیت، با هم پیوستگی داشتند،بیشتر بزرگسالان منزلت اجتماعی مالک-زارع را تواما دارا بودند» پس از 0481 کار کردن برای دیگران بتدریج پذیرفته شد:این عقیده نوپا به هموار کردن جاده روستا بسوی شهریاری کرد.
بیکار بودن در این دوران از موقعیت آواره بودن و کار کردن برای دیگران در دوران پیشین خواری شدیدتری تلقی میشد،دولت هزاران انسان را چون کلههای حیوان در مساکن گروهی گرد میآورد و آنانرا بکار اجباری میگرفت."