چکیده:
متون صوفیانه با وجود رمز و رازها و پیچیدگیهای معنایی و مفهومی و نیز بهرهگیری
از زبان نمادین، آهنگین، سحرآمیز و تأثیرگذار، از سایر متون (ادبی و غیر ادبی)
آشکارا ممتاز و متفاوت هستند. عدهای این تفاوت را صرفا در ساختار زبانی این متون
دیده و رموز معنایی آن را نیز برخاسته از همان زبان ویژه دانستهاند. بر خلاف
دیدگاه فوق، در این نوشته به تقدم مفهوم و معنی بر زبان در متون صوفیه تأکید شده و
نشان داده میشود که کشف، فهم، تأویل و انشراح معنی، مقدم بر الفاظ و تناسبات زبانی
است. هر چند دریافتهای تازه مبتنی بر شهود معنی و مفهوم، خود زبان تازهای را به
وجود میآورد که البته با سایر زبانها متفاوت است. بدین منظور فهم و تفسیر مفسران
عامه از یک آیه قرآن کریم، با فهم و تأویل صوفیان خراسانی و پس از آن ابنعربی در
فصوص الحکم مورد بررسی قرار گرفته است. حاصل این نوشته و تحقیق علاوه بر اثبات تقدم
معنی بر لفظ و اندیشه بر زبان در متون صوفیه، نشان دادن سیر و تحول تکوینی تأویل
عرفا از آیات قرآن کریم تا زمان ابنعربی و تأثیر و تأثر آنها از یکدیگر میباشد.
The mystical texts while including some secrets، mystery، conceptual and meaning complications and also using the symbolic، impressive، magic and tuneful language، differ from the others literary and non-literary texts considerably. These differences are only considered by some of the intellectuals as the differences in language structure and know the meaning related complexity originated in the especial features of that language. Opposed to the mentioned viewpoints، this essay brings the priority of the concept and meaning over the language in mystical texts into sharp focus and reveals that revelation، understanding، interpretation and explanation of the meaning have priority over the terms and appropriateness of the language. Although the new findings based on revelation of meaning and concept creates a new language، it will be different from the other languages. In this regard، the understanding and interpretation by the general interpreters upon a the Holy Quran verses as well as the Khorasan mystics and Ibne Arabi’s ones in Fososelhekam، have been studied. The result of this essay and study have shown that meaning has priority over the terms and thought، in mystical texts. It also shows that the complementary development of the mystics’ understanding of the Holy Quran till the period of Ibne Arabi and their effects and interplay on each other.
خلاصه ماشینی:
طرح موضوع برای نشان دادن تفاوتهای زبانی و فکری اهل تصوف در تفسیر وحی با سایر مفسران و به منظور اثبات این نکته که تعبیر صوفی از وحی صرفا بازی با کلمات و جادوگری با واژگان هم آواها نیست، بلکه معنی و فهم مقدم بر زبان است، تفسیر آیه31 سوره فاطردر تفاسیرصوفیه و سایر تفاسیر مورد بررسی قرار میگیرد.
محور اصلی بحث این مقاله، نقد و تحلیل دیدگاه مفسران عامه و تفاوت فهم متصوفه با آنان درباره اوصاف این سه گروهی است که در این آیه به آنها اشاره شده است؛ یعنی ظالم لنفسه، مقتصد و سابق بالخیرات.
طبرسی میگوید در یک نگاه کلی به سیاق آیه و نوع خطاب و آیات قبل و بعد، معلوم میشود هر سه گروه (ظالم لنفسه ، مقتصد ، سابق بالخیرات) از فرقههای ناجیه و مورد رحمت پروردگار هستند.
فعل اورثنا و اصطفینا و ضمیر نا در عبادنا و قید باذن الله از یک سو و یدخلونها فیالجنه در آیه بعد و آیه قالوا الحمدلله الذی اذهب عنا الحزن در ادامه این آیات از سوی دیگر، حکایت از آن دارد که ظالم همچون سابق مورد عنایت الهی است.
اما عدهای دیگر به اصطفینا باز گردانده، میگویند منظور عقبه آن سه گروه است و این ارث، یعنی کتاب تنها به برخی تعلق میگیرد، چون در بین آنها ظالم لنفسه هم وجود دارد.
لذا به این تعبیر تازه دست یافت که ظالم مرتبه ضلالت، مقتصد مرتبه کفر و سابق مرتبه ایمان است.