چکیده:
پایان جنگ سرد به منزله ورود عرصه مطالعات امنیتی به مرحلهای جدید به شمار میرود.با توجه به تحولات شگرف پدیدآمده در عرصه نظام بین الملل،رویکردهای سنتی در مطالعه و تحلیل پویشهای امنیتی از جمله تعریف امنتی،دامنه شمول و سطوح تحلیل آن مورد بازبینی گستردهای قرار گرفت.نیاز به بازاندیشی نظری و تبیین مناسب ابعاد مختلف مفهوم امنیت در سپهر جدید سیاست بین الملل،منجر به پیدایش مکاتب نظری مختلفی گشت.مکتب کپنهاگ از جمله مکاتبی است که در این عرصه با ارائه تعریف موسع و چندبعدی از مفهوم امنیت و توجه به سطح تحلیل منطقهای از جایگاه برجستهای در عرصه علمی مطالعات امنیتی در طی دو دهه اخیر برخوردار شده است.در این میان،نظریه مجموعه امنیتی منطقهای،از مهمترین دستاوردهای این مکتب به شمار میرود که از سوی چهره شاخص مکتب کپنهاگ،بری بوزان،برای تبیین پویشهای امنیتی در مناطق مختلف جهان مطرح شده است.با توجه به جایگاه و اهمیت و نیز ادعای این نظریه در تبیین بهتر تحولات امنیتی در جهان پس از جنگ سرد، این نوشتار بر آن است تا با مبنا قرار دادن تحولات و پویشهای امنیتی منطقه قفقاز جنوبی به عنوان یکی از مناطق پرتنش و چالشبرانگیز جهان در طی دو دهه اخیر،بر مبنای نقد تجربی به آزمون مبانی و مؤلفههای اصلی نظریه مجموعه امنیتی منطقهای بپردازد؛تا ضمن سنجش مفروضههای انتزاعی این نظریه با واقعیات عینی،با کاربست این رهیافت نظری،درک بهتری از تحولات پیچیده امنیتی در منطقه قفقاز جنوبی نیز حاصل شود.
خلاصه ماشینی:
"بدین ترتیب که بر خلاف طرح این نظریه بر پایه دو مؤلفه سیاسی و نظامی در سال 1991 از سوی بوزان،در کتاب مشترک بوزان،ویور و وایلد با عنوان «امنیت؛چهارچوبی جدید برای تحلیل»32در سال 8991 با توجه به پنج مؤلفه نظامی، سیاسی،اقتصادی،زیستمحیطی و اجتماعی مورد بازبینی قرار گرفت تا به نظر نویسندگان کتاب،را قابلیت بیشتری برای تبیین تحولات امنیتی جهان پس از جنگ سرد برخوردار گردد (Buzan et al,1998) 1-1-شاخصهای مجموعه امنیتی منطقهای 1-1-1-مفهوم منطقه در نظریه مجموعه امنیتی منطقهای نکتهای که در درک بنیانهای نظریه مجموعه امنیت منطقهای حائز اهمیت است، نوع نگاه این نظریه به مفهوم منطقه است.
علی رغم برقراری آتشبس میان دو طرف که با کوشش و میانجیگری کشورهای منطقه و سازمانهای منطقهای و نیز گروه مینسک14وابسته به سازمان امنیت و همکاری اروپا24در سال 4991 صورت گرفت،حاکم بودن وضعیت «نه جنگ،نه صلح»در طی دو دهه اخیر نه تنها بر تحولات سیاسی،اجتماعی و اقتصادی دو کشور آذربایجان و ارمنستان تأثیر منفی بر جای گذاشت،بلکه به دلیل منافع و اهداف قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای بر پویشها و الگوهای امنیتی کلان منطقه قفقاز جنوبی نیز تأثیرات شگرفی داشت.
آزمون مؤلفههای اصلی فرایند تغییرات در مجموعه امنیتی با تحولات منطقه قفقاز جنوبی نشان میدهد که نظریه مجموعه امنیتی منطقهای در سه حوزه حفظ وضع موجود،دگرگونی داخلی و خارجی از توانایی مناسبی در تبیین تحولات منطقه از سال 8002 به این سو برخوردار است و درک واقعبینانهای از روند تحولات چند سال اخیر بهویژه در رابطه با سه تحول مهم رویارویی نظامی روسیه و گرجستان،تجزیه مناطق جداییطلب از خاک گرجستان و بهبود روابط ترکیه و ارمنستان به دست میدهد."