چکیده:
با جایگزینی مفهوم قدیمی حاکمیت یا مفهوم معاصر حقوق بشری آن و ظهور دکترین"مسئولیت حمایت"که طبق آن حاکمیت کشوری و جامعه جهانی در حمایت از نوع بشر در برابر نسلکشی، جنایات جنگی،پاکسازی نژادی و جنایت علیه بشریت مسئول شناخته میشوند،جامعه بین المللی شاهد نمایان شدن افقهایی جدید در حقوق بین الملل میباشد.تمامی این تلاشها در راستای ممانعت از نقض روزافزون حقوق بشر و حفظ ارزش و حیثیت نوع بشر صورت پذیرفته است.بحران دارفور از جمله فجایع بشری است که منجر به نقض فاحش حقوق بشر در آغازین دهه قرن 21 گردید و در حال حاضر هم با وجود دخالت مجامع بین المللی به طور کامل مرتفع نگردیده است.شورای امنیت سازمان ملل در طی چند قطعنامه در بحران دارفور به این دکترین استناد نمود.از آنجایی که درکهای متفاوتی از این دکترین در جامعه جهانی وجود دارد،عقیده برخی محققین در مورد شکست آن در بحران دارفور منطقی به نظر نمیرسد.مقاله حاضر کوششی برای تحلیل زوایای دکترین مسئولیت حمایت،شرح مختصر قضیه دارفور و نوع نگرش و تلقی جامعه جهانی از این دکترین در بحران دارفور و به تبع آن ارزیابی واقعگرایانه از کارکردهای این دکترین است.
خلاصه ماشینی:
"81 شورای امنیت برای نخستین بار طی قطعنامه 4761 در مورد حمایت از غیر نظامیان در مخاصمات مسلحانه در بند 4 دیدگاههای دکترین''مسئولیت حمایت‘‘را که در بندهای 831 و 931 سند نهایی اجلاس جهانی سال 5002 مطرح شده بودند، تثبیت نمود و در بند 8 همین قطعنامه از کشورها خواست افرادی را که در داخل مرزهایشان مرتکب جنایت جنگی، نسلکشی،جنایت علیه بشریت و نقض حقوق بشردوستانه گردیدهاند،را مورد تعقیب و مجازات قرار دهند (UN Doc S/RES/1674) .
52 3-5-محدودیتهای اعمال دکترین"مسئولیت حمایت"در دارفور اعضای سازمان ملل مسئولیت خود در حمایت از غیر نظامیان دارفور را در مقایسه با احترام به حاکمیت سودان،در وهله دوم مد نظر قرار میدادند،که این امر بیانگر رجحان اصول عدم مداخله و حاکمیت و نیز منافع ملی فعالان بین المللی در زمینه سودان بود (Badecue Bergholm,2009,p.
مداخله نظامی با قصد حمایت از نوع بشر یک موضوع خطیر،فوق العاده و استثنایی است که میبایست بر اساس ضوابط و معیارهای خاصی مورد قضاوت قرار گیرد: 1-جدی بودن تهدید(وقوع نسلکشی، کشتار دستهجمعی،پاکسازی نژادی و یا نقض فاحش حقوق بشردوستانه بین المللی)؛ 2-انگیزه یا قصد اولیه از اقدام نظامی(که آیا برای از بین بردن تهدید میباشد یا برای اهداف دیگر)؛ 3-به عنوان آخرین راه حل(در صورت عدم وجود راه حلهای صلحآمیز دیگر)؛ متناسب بودن پاسخ؛ 4-توازن نتایج(اینکه آیا به طور کلی حمله نظامی منافع جامعه جهانی را در پی خواهد داشت یا خیر)نگاه کنید به: (Evans,2008,pp."