چکیده:
شوق آگاهی از سرنوشت،در سرشت آدمی نهاده شده است.با نگرشی کوتاه به تاریخ زندگی بشر درمییابیم یکی از دغدغههای همیشگی انسان،چگونگی فرارسیدن پایان این جهان و حیات پس از مرگ بوده است.برای مباحثی پیرامون آمدن موعود، جاودانگی روح،پایان این جهان و فرارسیدن جهان دیگر،واژهء«اسکاتولوژی»1به کار میرود.این واژه به معنای شناخت آخر الزمان و آخرت،از کلمهء«اسکاتوس»یونانی به اسلام،از نزدیک بودن آخر الزمان و آخرت سخن گفتهاند.جمعی از یهودیان و همه مسیحیان،این دو دوره را به گونهای بر هم منطبق میدانند؛اما جمعی دیگر از یهودیان و همهء مسلمانان،آخر الزمان و آخرت و یا به عبارتی،عصر ظهور و روز قیامت را دو دورهء جدا از هم میدانند.
Eagrness to know one's fate is constituted in man's inherent nature. A review of the history of man's life tells that one of the questions which concerns man at all times is how the end of this world and the life after death will be. When we want to deal with the advent of the promised savior، immortality، death and resurrection، we refer to the
"eschatology". This word، which is used to mean the knowledge of the end of Time and how the next world will be، is taken from the Greek word eschatos which means furthest.
Judaism، Christianity and Islam say that the end of this world and the beginning of the hereafter is close by. A group of Jews and all Christians think that both the end of this world somehow corresponds with the here-after، whereas a number of Jews and all Muslims believe that they are two separate periods، known as "reappearance age" and
"day of judgement".
According to the Chritians، the last days of this world are the days in which Jesus reappears، and it will be the birth of a big historic day. On that day، the last decision is made and man will be rewarded or punished for his hergood deeds and evil deeds. So، in Christianity the end of this world corresponds to the day of Judgement. In Islam، the
end of the world refers to the time preceding the reappearance of the promised Imam(a.s)، and the period of his appearance is a period in which great changes take place. As For the hereafter، it begins with the end of this corporeal world and at that time the Judgemen Day begins. In Judaism، two views are presented: one corresponds to the
perspective of Islam and the other to that of Christianity.
خلاصه ماشینی:
"». 52 افزون بر نامهای داوود و حزقیا پسر داوود که اندکی پیش گفته شد،بر اساس تفسیر عالمان یهود از کتاب مقدس،نامهای دیگری نیز به ماشیح اشاره دارند: گروهی میگویند نامش«شیلو»62خواهد بود؛چنانکه مکتوب است:«تا که شیلو بیاید» (پیدایش 94:01)؛جمعی میگویند:اسم او«یبنون»خواهد بود؛چنانکه آمده است:«نام او تا ابد باقی خواهد ماند،و اسم او پیش آفتاب دوام خواهد کرد»(مزامیر 27:71)؛گروهی میگویند:اسم او«حنینا»خواهد بود؛چنانکه گفته شده است:«زیرا که بر شما ترحم(به عبری:«حنینا»)نخواهم کرد(ارمیا 61:31)؛برخی او را«منحکم»(تسلیدهنده)میدانند؛ آنگونه که نوشته شده:«زیرا تسلیدهنده و تازهکننده جانم از من دور شده است» (مراثی ارمیا 1:61)برخی او را«صمح»(شاخ و نهال)نامیدهاند؛زیرا در عهد عتیق میخوانیم:«اینک مردی که به شاخه مسمی است و از مکان خود خواهد رویید و هیکل خداوند را بنا خواهد نمود...
در این رساله،از آخر الزمان سخن به میان آمده و نشانههای بازگشت مسیح ذکر شده است: اگر در آخر الزمان کامل نباشید،کل زمان ایمانتان برای شما سودی نخواهد داشت؛زیرا در روزهای آخر انبیای دروغین و مفسدان زیاد خواهند شد و گوسفندان گرگ خواهند شد و محبت به نفرت تبدیل خواهد شد(61:2-3).
هنگامی که پیروان حضرت عیسی علیه السلام دیدند که او پیش از تحقق آرمان مسیحایی از میان آنان رفت،تفسیر تازهای برای رسالت وی بیان کردند و گفتند وی خدای متجسد بود که با مصلوب شدن گناه همه گناهکاران را بر خود گرفت؛او روز سوم از گور برخاست و پس از چهل روز به آسمان رفت و در آخر الزمان بازخواهد گشت تا بر زندگان و مردگان که زنده خواهند شد، داوری کند و جمعی را به فردوس و جمعی را به جهنم بفرستد."