چکیده:
تردیدی نیست که مولانا جلال الدین محمد بلخی،از اهل سنت و به احتمال زیاد از نظر مذهب فقهی،حنفی و از لحاظ مذهب کلامی، اشعری است؛ولی او نیز مانند عارفان حقیقی،حقیقت و ارزشهای والای الهی و انسانی را فراتر از مجادلهها و مناقشههای معمول در میان پیروان مذاهب و آیینهای مختلف میداند و ازاینرو اهل تعصب و کوتهبینی نیست و اگر تعصبی نیز دارد،نسبت به آن حقیقت برتر است. ستایشت امام علی(ع)در مثنوی مولانا،که با مصراع«از علی آموز اخلاص عمل»شروع میشود،از لحاظ برخورداری از شور و اخلاص و اعتقاد گوینده و عمق معانی و اوج خیال،در کل ادب فارسی بیمانند است؛همین لحن گرم و ارادتمندانه در ستایش و بیان احوال اهل بیت(ع)،مخصوصا امام حسین(ع)،نیز-که از دیدگاه مولانا نماد شرف و آزادگی و پاکبازی است-دیده میشود.یاد مولانا از امام حسین(ع)و شهیدان کربلا،با تکریم و دلدادگی همراه است؛ در مقابل،هرگاه از شمر و یزید سخن گفته،از ابراز نفرت و انزجار خودداری نکرده است.در این نوشتهء کوتاه سعی شده است اشارات کوتاه و گذرای مولانا به شخصیت امام حسین(ع)و حادثهء کربلا یک بار دیگر با تأمل بیشتر مرور شود.
خلاصه ماشینی:
"در غزلی دیگر ضمن اینکه دل خود را به حسین(ع)و فراق را به یزید تشبیه میکند و از شهادت دوصد بارهء دل خود به شمشیر یزید فراق سخن میگوید؛ همچنان از شهادت،تعبیری غبطهانگیز و مطلوب به دست میدهد و به هیچوجه آن را با ناکامی و غبن و خسران ملازم نمیبیند: ز سوز شوق،دل من همی زند عللا3 که بو که در رسدش از جناب وصل صلا دل است همچو حسین و فراق همچو یزید شهید گشته دو صد ره به دشت کربلا شهید گشته به ظاهر،حیات گشته به غیب اسیر در نظر خصم و خسروی به خلا میان جنت و فردوس وصل دوست مقیم رهیده از تکزندان جوع و رخص و غلا4 (کلیات شمس،ج 1،غ 032) مولانا وقتی صلاحاندیشان و عافیتجویانی را میبیند که گوشهء انزوا اختیار کرده و به زهد و عبادت مشغولاند و از تصور اینکه فرجامی همانند فرجام شهدای کربلا داشته باشند،بیم دارند و درعینحال خود را مسلمانی حقیقی میپندارند و به اظهار مصیبت و تأسفی کفایت میکنند،برمیآشوبد و با چنین لحن حماسی و شکوهمند به ستایش شهیدان کربلا میپردازد: چیست با عشق آشنابودن؟ به جز از کام دل جدابودن او فدایی است هیچ فرقی نیست پیش او مرگ و نقل یا بودن رو مسلمان!سپر سلامت5باش جهد میکن به پارسابودن کاین شهیدان ز مرگ نشکیبند عاشقانند بر فنابودن از بلا و قفا گریزی تو ترس ایشان ز بیبلا بودن ششه6میگیر و روز عاشورا7 تو نتانی به کربلا بودن (همان،ج 4،غ 2012) مولانا و اهل بیت برای اینکه معلوم شود اظهار ارادت مولانا به امام حسین(ع)تصادفی و تأویلپذیر نیست و در شخصیت و منش عرفانی او ریشههای اعتقادی عمیق و استواری دارد، بهتر است از آنچه در شأن مولا علی(ع)گفته است،نیز یاد کنیم."