چکیده:
با گسترش شبهه های جدیدی فراروی معرفت و معرفت شناسی دینی و نیز لزوم پاسخ گویی بنیادین و منطقی و سامان دهی آن، ضرورت تاسیس دانش هایی در حد بینارشته ای برای به سامان رساندن کاستی ها در حوزه دین پژوهی معاصر لازم می نماید تا آنجا که برخی از علوم دین پژوهی؛ همچون فلسفه دین، کلام جدید و الاهیات در حیطه آنها نیز نمی گنجد. از این رو، در دهه اخیر نوعی تحول و تکون در سامان دهی به نیازها و تاسیس علومی در حوزه موردنظر را شاهد بوده ایم. دانش «فلسفه معرفت دینی» از جمله دانش های نوینی است که می تواند با گذراندن فرایند نظام وارگی آن به این هدف مهم کامیاب گردد و به ایفای نقش در مرز معرفتی و دین پژوهی معاصر بار یابد. این علم که شاخه ای از فلسفه های مضاف به علوم است، با هماوردی دانش های همگن و همزاد خویش همچون دانش منطق کشف و فهم گزاره های دین و ... تمایزها و اشتراک هایی از خود نشان داده است. از جمله محورهایی که این ویژگی ها را آشکار به نمایش می گذارد، بحث چیستی آن است که در این مقاله در تبیین و ترسیم زوایای آن کوشیدهایم.
Some new and important questions have been raised regarding religious knowledge and epistemology; on the other hand it is necessary to organize these questions and answer them fundamentally and logically. As a result it is essential to establish some interdisciplinary sciences to regulate the lacks and flaws of contemporary religious studies. The other religious study sciences such as philosophy of religion and modern theology do not cover these fields as well.
We have therefore seen a kind of revolution in organization of these needs and consequently establishment of new sciences in this filed. One of these new sciences is “the philosophy of religious knowledge” which can help to achieve this goal and play an important role in the borders of contemporary knowledge and religious studies only after passing through the process of becoming systematized and coherent.
This science is a branch of attributed philosophies and has some similarities and differences with other similar sciences such as logic، discovering and understanding religious statements and …. Some of the discussions that show these characteristics are the discussions explaining what it is which I have tried to explain and clarify its aspects in this article.
خلاصه ماشینی:
سپس بايد به تمايز و بيان اشتراک هاي ايـن علـم بـا ديگـر علوم همگن پرداخت و در ادامه ، اين پرسش مهم قابل طرح است که نحؤە و مُدل گزاره هـاي به کارگرفته شده در اين دانش جديد چگونه است ؟ آيا تنها گزارشي و تبييني است ؟ يا افـزون بر آن ، فرايند گزارٔە توصيه اي نيز مزيد بر آن است ؟ نيز پرسـش از ميـزان مفيـد بـودن فلـسفة معرفت ديني است که تا چه اندازه در ميان ديگر علوم ممکن است نتيجه بخش است ؟ تعريف فلسفۀ معرفت ديني نخست براي پاسخ به پرسش نخست و دست يابي به تعريف موردنظر، چند تعريـف را بررسي و تحليل مي کنيم .
«از آنجا کـه فلـسفة معرفـت ديني بايد به گونه اي عيني و بر اساس ارائه شواهد، در موضوع خود جست وجو کنـد و بـه تحليل عقلاني آن بپردازد، در تعريف آن مي توان استقرا را نيـز درج کـرد و چـون معرفـت دينـي به دست آمده از کاربرد منطق کشف دين را بررسي مي کند، «کاوش موجّه براي کـشف ديـن » کـه همان معرفت ديني است ، موضوع فلسفه معرفت دين خواهد بود».
در اينجا پرسش مطرح اين اسـت کـه گـزاره هـاي فلـسفة معرفـت دينـي چگونـه اسـت ؟ آيـا ∗ هر چند برخي به درجة اول بودن آن معتقد نيستند، بلکه قائل اند که خود «دين » موضوع آن است و ديـن ، خـود به عنوان معرفت درجة اول نيست ؛ هر چند در بردارنده برخي از معارف اسـت ، بـه عنـوان يـک رشـتة علمـي شمرده نمي شود؛ زيرا برخي ديگر از مباحث فلسفة دين (غير از مباحث معرفت شناسي ) مباحثي مانند براهين له يا عليه وجود خدا، صفات خدا و...