چکیده:
مقاله حاضر پژوهشی است درباره «همسان سازی» و کارکرد زیباشناختی آن در اشعار مهدی اخوان ثالث که به روش استقرایی انجام شده است. یکی از تمهیدات زبانی اخوان در شعر، استفاده از «همسان سازی» برای گسترش سازه های کلام و ورود به عرصه اطناب است. اخوان با پیوندی که از نظر لفظی یا معنایی بین دو رکن گروه های «همسان بدل دار» ایجاد می کند، از آن ها به صورت عامل برجسته ساز زبان و عنصر زیبایی شناختی شعر استفاده می کند. مهمترین نقش گروه های «همسان بدل دار» در اشعار اخوان، آشنایی زدایی، برجسته سازی، تبدیل زبان ارجاعی به زبان ادبی و آفرینش زیبایی است. از دیگر جنبه های کارکرد زیبایی شناختی «همسان سازی» در اشعار اخوان عبارت است از: سوق دادن زبان شعر به سوی اطناب، توصیف مبدل منه، ایجاد فاصله زیبایی شناختی بین عقل و عاطفه. همچنین، با تکیه بر نقش اصلی گروه های «همسان بدل دار» که همسان پنداری در ادبیات است، اخوان با گزینش بدل از مجموعه «مجردات، اجسام، گیاهان، سیالات» و همنشین کردن آن با مبدل منه، تصاویر زیبایی که متکی بر تجرید پنداری، تجسم پنداری، گیاه پنداری، سیال پنداری و غیره است، به نمایش گذاشته است.
The present research is about multiple head phrase and its aesthetic functions in Mehdi Akhavan Sales' poetry. The research has been conducted deductively. One of the linguistic introductory materials in Akhavan's poetry is to use multiple head phrase in order to extend the constituents of speech and to elaborate it. Establishing lexical or semantic relations between the two head of the multiple head phrase that has been made using ‘apposition’، Akhavan makes them function as the elements of foregrounding linguistic structures، and as the aesthetic elements of poetry. The main functions of such phrases in Akhavan's poems are defamiliarization، foregrounding، leading the referential language to the poetic one، and creating beauty. Some other aesthetic functions of multiple head phrase in Akhavan's poems are to lead the language of the poems to elaboration، to describe the antecedents of the appositions، and to create an aesthetic distance between reason and emotion.
Stressing the main poetic function of the multiple head phrase - which is to create the illusion of identity between the entities of different types- Akhavan selects opposition among the set of "abstract entities، objects، plants، liquids'، and coordinates them with their antecedents. Doing so، he provides beautiful images which rely on creating the illusion of sameness between the entities having features of different values such as: + abstract/ - abstract، + concrete/ - concrete، + plants/ - plants، + liquid/ - liquid، and etc.
خلاصه ماشینی:
از این دیدگاه همسانسازیهای اخوان به چند گروه قابل تقسیم است: الف: همسان عین هسته است: به عبارت دیگر عین لفظ مبدلمنه به عنوان بدل برای تأکید تکرار میشود، مانند «من» در پایان سطر دوم و «منم ساقی» در سطر چهارم و «آلودهایم» در سطر اول شعر دوم: این نباید بردتان از یاد که منم ساقی شما را، من مبدلمنه ← → بدل یا همسان در شگفتم من چگونه این نمیدانید که منم ساقی، منم ساقی مبدلمنه ← → بدل یا همسان (اخوان،1381: 25) هرچهایم آلودهایم، آلودهایم ای مرد؟ مبدلمنه ← →بدل یا همسان آه میفهمی چه میگویم؟ ما به هست آلودهایم، آری (اخوان،1379الف: 71) ب: همسان همان هسته است که وابستهای نیز به همراه دارد: وابستهی همسان ممکن است صفت، مضافالیه یا پیرو توضیحی باشد که برای تأکید در وصف یا توضیح دیگری، همسان را همراهی میکند.
به بیان دیگر، در همسانپنداری شاعرانه غالبا بین بدل و مبدلمنه، همسانی حقیقی وجود ندارد، همسانی آنها ادعایی و مجازی است و بر اساس تخیل و پندار گوینده، شکل میگیرد، مانند: گفتم ای گلها و ریحانهای رویان بر مزار او/ ای بیآزرمان زیبارو مبدلمنه ← → بدل یا همسان ای دهانهای مکنده هستی بیاعتبار او رنگ و نیرنگ شما آیا کدامین رنگسازی را به کار آید (اخوان،1378: 145) در این شعر «گلها و ریحانها» دارای مشخصهی [+ گیاه] است که شاعر در تخیل خود به شیوهی همسانپنداری آنها را «بیآزرمان زیبارو» تصور کرده است که ویژگی [+انسان] دارد، از این رو با استفاده از الگوی همسانسازی و بدلافزایی، پندار و دعوی خود را بروز داده است.