چکیده:
در این مقاله تأثیر آرای فلسفی صدرا دربارۀ «واجب الوجود» بر فهم او از آیات قرآن مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. به این منظور، همۀ کتب تفسیری و فلسفی صدرا مطالعه و مواردی که او، تحت تاثیر آرای مذکور، از آیات قرآن معناهایی غیر از معناهای ظاهری برداشت کرده جمع آوری شدهاند. سپس با توجه به سایر آیات و روایات، و معنای ظاهری و شأن نزول و سیاق آیات مورد بحث، و قرائن موجود در آنها، و با توجه به خصوصیاتی که پیرامون موضوع مذکور در فلسفه ذکر شده است، و همچنین نظر به استحالۀ لوازم عقلی برخی از تفاسیر صدرا، صحت و سقم برداشتهای مذکور معلوم شده و این نتیجه به دست آمده است که از 7 تفسیری که صدرا تحت تاثیر آرای مذکور ارائه داده است، تنها در یک مورد می¬توان برخی مطالب را تأیید کرد.
In this article the impact of Mulla Sadra’s philosophical opinions concerning necessary being on his understanding of the Qur’anic verses is critically reviewed. To this end، all exegetical and philosophical books of Mulla Sadra have been studied and the instances in which he has–under the influence of the above opinions– inferred meanings other that the apparent meanings from the Qur’anic verses، have been collected. Then، with reference to other verses، narrations، apparent meanings، Revelation occasions، content of the verses in question، and their evidences and، in view of the absurdity of the intellectual requirements of some of Mulla Sadra’s interpretations، the validity of the aforementioned inferences were verified and this conclusion is drawn that from among the seven interpretations that Mulla Sadra has presented under the influence of the above opinions، only one instance can be confirmed.
خلاصه ماشینی:
سپس بـا توجـه بـه سـاير آيـات و روايات ، و معناي ظاهري و شأن نزول و سياق آيـات مـورد بحـث ، و قـرائن موجـود در آنها، و با توجه به خصوصياتي که پيرامون موضوع مذکور در فلسفه ذکر شده اسـت ، و همچنين نظر به استحالۀ لوازم عقلي برخي از تفاسير صدرا، صحت و سقم برداشت هاي مذکور معلوم شده و اين نتيجه به دست آمده است که از ٧ تفسيري کـه صـدرا تحـت تاثير آراي مذکور ارائه داده است ، تنها در يک مورد مي توان برخي مطالب را تأييد کرد.
نقد و بررسي اشکال هاي ذيل به تفسير صدرا وارد است : ١ـ در اين آيه جداسازي (فتق ) آسمان و زمين و ايجاد تمام موجودات زنده از آم بـه عنوان آيات اسهي براي کفار بيان شده است .
صدرا در کتام تفسير خود پس از آن که «نـور» را در آيـۀ مـذکور بـه وجـود تفـسير مي کند، مي افزايد که در اين آيه نوري که بر تمام سقايق امکاني تابيده است به «چـراج»، ماهيت هاي داني به «چراغدان »، ماهيت هاي عالي به «سبام»، وجود منبسط از سق تعالي بر خلق که همان نفس رسماني است به «روغن »، و وجـودي کـه از خداونـد بـر مرکبـات فيهان کرده است به «درخت پر برکت » تشبيه شده است .
آنچه صدرا در مورد صحت ايلاق «نور» بر خداوند گفته است کاملاچ صحيي است و در تأييد آن مي توان گفت که «نور» اگر به معناي آن چيزي باشد کـه بنفـسه ظـاهر اسـت و غير را نيز ظاهر مي سازد، در اين صورت ، واضي است که ايلاق «نور» بر خداونـد بـه يـور سقيقي خواهد بود.