چکیده:
عراق با موقعیتی پر مسئله و بغرنج در آوریل /2003فروردین 82 از سوی نیروهای امریکایی و متحدانش به اشغال درآمد.این کشور در اکتبر /2005مهر 84 طی یک روند پر فراز و نشیب صاحب قانون اساسی شد.در شکلگیری این قانون اساسی عوامل و عناصر متعدد با پیشینههای خاص موثر بودهاند.این مقاله با توجه به عوامل داخلی،منطقهای و بین المللی دخیل در ساختن فضای موجود در عراق امروز درصدد است تا به مطالعه عوامل شکلگیری قانون اساسی عراق در اکتبر /2005مهر 84 بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"درحالیکه گروه بحران بین المللی puorg sisirc lanoitanretni)GCI( که درگزارش خود با رأی سیستانی نیز مخالف بود،بیان میدارد که احزاب دینی شیعی شامل مجلس اعلی، تمام طیفهای حزب الدعوه و حتی نیروهای مقتدی صدر که اختلاف عمیق با دیگر گروههای شیعه داشتند با فتوای آیت الله سیستانی موافق بودهاند(التحدیات الدستوریه فی العراق،ص 19).
در این قطعنامه مجلس حکومتی موظف شده بود تا تاریخ 15 دسامبر24/ آذر 82،جدول زمانبندی فرایند انتقال حاکمیت به عراقیها و چگونگی نگارش قانون اساسی و مقدمات اجرای انتخابات را تعیین کند(الشرق الاوسط،17 اکتبر 2003،شماره 9089).
سرانجام آنچه تمام جناحها بر آن توافق کردند نگارش قانون اساسی موقت تا برگزاری انتخابات و تعیین نمایندگان مردم بود(همان،ص 20)در واقع عدم استقرار امنیت در ماههای تابستان و اوایل پاییز دولت ایالات متحده را بر آن داشت تا در فرایند انتقال حاکمیت به عراقیها سرعت عمل بیشتر از خود نشان دهد.
در قانون اداره کشور عراق(قانون اساسی موقت)اسالم به عنوان یکی از منابع قوانین تلقی شده بود بدون اینکه رجحانی بر سایر منبع برای آن متصور شود.
برخی تحلیلگران برآنند که حکیم با به میان کشیدن فدرالیسم وسط و جنوب با توجه به مخالفت عربهای سنی،بر آن بود تا کردها را تحت فشار قرار دهد،تا نسبت به گنجانیده عبارت"اسلام منبعی اساسی برای قانونگذاری است"در قانون اساسی رضایت دهند(ایران,3 شهریور,شماره 3232).
برخی دیگر نیز موافق بلکه مصر بودند تا مادهای در قانون اساسی اندیشهها و عملکرد حزب بعث را محکوم سازد،در این بین سه موضع وجود داشت:یکی موضع نمایندگان عرب سنی بود."