چکیده:
نویسنده در این مقاله درصدد بررسی وضعیت القاعده پس از حادثه 11 سپتامبر است.بحث اساسی مقاله این است که القاعده پس از 11 سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان از یک سازمان سلسله مراتبی به یک سازمان پیچیده،منعطف و پویا با دسترسی جهانی تبدیل شده است.درواقع، جهان پس از حادثه مزبور شاهد گذار از القاعده به مثابه یک سازمان به القاعدهگرایی به مثابه یک ایدئولوژی بوده است.امروزه گروههای بنیادگرای بیشمار در سطح جهانی با بهرهگیری و تقلید از اهداف،ایدئولوژی و شیوه القاعده به فعالیتهای تروریستی میپردازند بدون اینکه به لحاظ سازمانی با آن مرتبط باشند.این گروهها در افغانستان،پاکستان،مصر،هند و عراق در سالهای اخیر به شدت فعال بودهاند.تمرکز این پژوهش بر عراق به عنوان یک پایگاه جدید برای القاعده است.
خلاصه ماشینی:
"پس از صدور«اعلامیه جهاد»از سوی بن لادن یک پایگاه یا هسته مرکزی و زیرساختار آموزشی برای جنگجویان مسلمان در افغانستان ایجاد شد تا به جهاد بین المللی علیه غربیها به رهبری آمریکا و کمک به مسلمانان تحت ستم در سراسر جهان بپردازند.
العدل معتقد است که فرماندهان القاعده قانع شده بودند که ایالات متحده به عراق حمله میکند و لذا برای مقاومت در برابر اشغالگران خود را در مناطق سنینشین عراق مستقر کردند تا از طریق جذب جنگجویان برای تداوم مبارزه علیه آمریکا آماده شوند.
از طرف دیگر عراق برای بن لادن یک جبهۀ باز در جنگ جهانی علیه ایالات متحده و متحدان محسوب میشد و زرقاوی نیروهای جهادی آنجا را رهبری میکرد.
در خصوص راهبرد زرقاوی و طرفداران او میتوان به موارد زیر اشاره کرد: 1-انزوای آمریکا در بین متحدان و حامیان بالقوه خود(بمبگذاریهای مادرید و لندن به همین منظور طراحی شده است)؛ 2-جلوگیری از همکاری عراقیها با اشغالگران از طریق حملات انتحاری در مراکز جذب نیروی نظامی و ایستگاههای پلیس؛ 3-اعمال خشونت و جنگ روانی از طریق گروگانگیری و اعدام افراد؛ 4-جنگ فرقهای علیه شیعیان برای ایجاد جنگ داخلی.
یک نکته در همین ارتباط وجود دارد و آن اینکه گسترش جنگ علیه تروریسم توسط آمریکا به ویژه اشغال عراق بخشی عظیم از جامعه عراق و افکار عمومی اعراب در منطقه را افراطی کرده است و این به طور بالقوه آنها را در دستان القاعده و دیگر گروههای جهادی قرار میدهد."