چکیده:
دربارهء ایران باستان به ویژه در سالهای اخیر،پژوهشهایی قابل توجه انجام گرفته و این حاکی از یک رویداد میمون درخصوص توجه پژوهشگران به تمدن ریشهدار ایران باستان است.نوشتار حاضر به دلیل توجه و تمرکز روی یکی از وجوه سیاسی آن تمدن،در نوع خود کاری بدیع است. سئوال اصلی این است که حکومتها و زمامداران برای تداوم زمامداری خویش چه ادله و توجیهاتی ارائه میکردهاند؟پاسخی که براساس تحلیل متون سنگنوشتهها به دست آمده حاکی از آن است که برای توجیه مشروعیت سیاسی سه عنصر دارای اهمیت بیشتر بودهاند.این عناصر عبارتند از:تبار،لطف خداوند و عدالت و خصال ویژهء انسانی.در این پژوهش سنگنوشتههای غرب ایران(کنونی)مورد مطالعه قرار گرفتهاند.از روش تحلیل متن برای پی بردن به محتوای سنگنوشتههای استفاده شده است و در سایر موارد اسناد و مدارک به شیوهء تاریخی-توصیفی مورد بحث قرار گرفتهاند.
خلاصه ماشینی:
"مبانی مشروعیت سیاسی در کتیبههای ایران باستان در غرب کشور را(و بهطور کلی مبانی مشروعیت در امپراطوریهای بزرگ ایران باستان و بالاخص امپراطوری هخامنش)را برحسب تحلیل متون این کتیبهها به صورت زیر دستهبندی مینمائیم: الف-تبار کوروش در منشور استوانهای شکل معروف خود که در شهر(باستان)بابل پیدا شده است(لوکوک،پیشین،ص 209)با یاد از تبار نیاکان خود که از سلسله آنشان یعنی بزرگترین شهر پارس بودند،به دنبال مشروعیت بخشیدن به حکومت خود بود.
در کتیبههای غرب کشور ایران نیز به همینسان تبار به عنوان یک مبنای مشروعیت برشمرده شده است،بهگونهای که در بند یکم از ستون اول داریوش خود را چنین معرفی مینماید:«من داریوش،شاه بزرگ،شاه شاهان،شاه پارس،شاه مردمان(سرزمینها)،پسر ویشتاسب،نوه ارشام».
همانطور که در چهار بند اول از کتیبه عظیم و تاریخی بیستون آمده است،داریوش تبار و نژاد و به قول حکیم توس نژاده بودن را یکی از مبانی و دلایل مهم برای حقانیت خود و خاندانش و دلیل اصلی حاکمیت و مشروعیت حکومت خود میداند.
در سطر آخر کتیبه خشایارشاه در الوند همدان نیز اشاره به تبار و نژاد به صورت زیر آمده است:«من خشایار شاه،شاه شاهان،شاه سرزمینهای دارای مردمان بسیار، شاه در این سرزمین بزرگ،دور و پهناور،پسر داریوش شاه،یک هخامنشی»( E X بند 2).
داریوش در کتیبۀ نقش رستم (آرامگاه داریوش)-گرچه این کتیبه موضوع مطالعۀ ما نیست اما دارای نکات بسیار اخلاقی و انسانی است و به همین دلیل به چند فراز آن اشاره میشود-مینویسد:«خدای بزرگ است اهورامزدا که این جهان شگرف آفرینش را آفرید،که برای مردم شادی آفرید،که خرد و توانایی به داریوش بخشید،به خواست اهورامزدا من چنانم که راستی را دوست میدارم و از دروغ بیزارم،من نمیخواهم توانا بر ناتوان ستم کند،همچنین دوست ندارم که به حقوق توانا از کارهای ناتوان آسیب رسد."