چکیده:
رابطه حکومت مرکزی درمسکو با جمهوریهای پیرامونی در اتحاد شوروی از مسائل مورد توجه و بحثبرانگیز بوده است.پیچیدگی این رابطه و نیز پیامدهای خاص آن باوجوداینکه در دوران اتحاد شوروی تا حدودی مشخص شده بود اما در دوران پس از فروپاشی بود که با ظهور مشکلات و بحرانهای مختلف در سطوح متفاوت محلی،ملی و منطقهای دامنه و اهمیت آن به ویژه در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز آشکار شد.استدلال اصلی این مقاله این است که با تکیه بر یک چارچوب تحلیلی مبتنی بر سه مفهوم اصلی تمامیتگرایی،نوسازی و استعمارگری میتوان هم وضعیت دوران شوروری و روابط مرکز و پیرامون آن دوران و اقدامات انجام شده را تحلیل کرد و هم از این چارچوب برای درک وضعیت کنونی مناطقی چون آسیای مرکزی که"خارج نزدیک" روسیه قلمداد میشوند،استفاده کرد.در بررسی این سه مفهوم ریشههای فکری و ایدئولوژیک آنها و نیز پیامدهای عملی آنها بررسی میشود.
خلاصه ماشینی:
"مسکو و جمهوریهای پیرامونی در دوران شوروری: چارچوبی تحلیلی برای درک روابط و اقدامات حمیرا مشیرزاده* دانشیار گروه روابط بین الملل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران مریم نظامی کارشناس ارشد مطالعات منطقهای دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران (تاریخ دریافت:88/3/9-تاریخ تصویب:88/5/31) چکیده: {IBرابطه حکومت مرکزی درمسکو با جمهوریهای پیرامونی در اتحاد شوروی از مسائل مورد توجه و بحثبرانگیز بوده است.
1 الف)شوروی به عنوان نظامی تمامیتخواه معمولا"دوران استالین را اوج تمامیتخواهی میدانند اما آنچه در دوران استالین،به عنوان نمونه دولت تمامیتخواه،مشاهده شد،الگوی تکاملیافته چیزی بود که لنین در دوران بعد از انقلاب به صورت عملی ایجاد آن را در دستور کار خود قرار داده بود.
درحالیکه قرار بود دولت به تدریج از میان برود،استالین برای توجیه این تناقض در کنگره شانزدهم حزب در سال 1930،به مانند لنین و تروتسکی استدلال کرد که نابودی نهایی دولت تنها از طریق تقویت آن ممکن خواهد شد.
در مورد ماهیت این نوع توسعه عنوان میشد که راه رشدی وجود دارد که بر بستر سرمایهداری تحقق یافته و اساس آن بر استثمار و انباشت ارزش اضافی تولید شده از سوی طبقات و ملیتهای تحت سلطه توسط بورژوازی بود.
بر این اساس است که عمده تحلیلگیران روابط میان مسکو و جمهوریهای آسیای مرکزی در عین تأکید بر ابعاد نوسازانه اقدامات شوروی،این مناسبات را در قالب یک الگوی مبتنی بر استعمار قابل فهم دانستهاند ,yeltaM,953.
اما جالبترین بعد در عرصه اقتصادی قابل مشاهده است که طی آن ممکن است حتی اقتصاد جوامع پیرامونی دگرگون&%01440AISG014G% شود،اما این دگرگونی تنها با هدف زمینهسازی برای رشد تولید جهت ربوده شدن توسط مرکز به عاملیت نخبگان و نهادهای مستقر صورت میگیرد(چیلکوت،1374،صص 486-485)."