چکیده:
خوددوستی نظریهای هنجاری (Normative theory) است که در صدد ارائة اصول اخلاقی بسیار کلی بوده، مبنای اخلاقی برای کلیة رفتارهای انسان محسوب میشود. از نظر این نوشتار، آنچه از آموزههای اسلام و اندیشمندان مسلمان استفاده میشود، این است که همة انسانها دارای غریزهای به نام خوددوستی [حب ذات] هستند و رفتارهای اختیاری خود را براساس آن انجام میدهد. از آنجاکه ذات انسان، پاک و زلال و دارای استعدادها و آرمانهای معقول و برپایة فطرت الاهی و در راستای سعادت حقیقی وی سرشته شده است، رفتارهای مطابق با خوددوستی، خوب است و باید چنین عمل کرد و رفتارهای خلاف آن، بد است و نباید انجام گیرد.نظریة خوددوستی با وجود شباهت ظاهری به «خودگروی اخلاقی» به لحاظ مبانی هستیشناختی، انسانشناختی و معرفتشناختی با آن اختلاف جدی دارد و لذا ایرادهایی از قبیل: ناسازگار با رفتارهای نوعدوستانه، ایثار، مهر مادری، عبادت عارفانه و ... که بر نظریة «خودگروی اخلاقی» وارد است، در این نظریة قابل پاسخگویی است.
Self-love is a normative theory which tries to present quite general ethical principles which are in fact the ethical base of all human's attitudes.
According to Islam's teachings and the Islamic scholar's statements، all human beings have the nature of self-love and their personal attitudes are based on this instinct. Since human's essence is pure، has rational potentialities and ideals، and is based on the Divine nature and moves towards the real felicity، therefore acting according to self-love is desirable and should be performed and acting against it is undesirable and should not be performed.
Although the theory of self-love appears to be similar with "ethical egoism"، but it has radical differences in its ontological، anthropological and epistemological bases; therefore the criticisms made to the theory of "ethical egoism" such as: incompatibility with humanitarian deeds، self-sacrifice، mother's affection، mystical prayer and … can be replied in this theory.
خلاصه ماشینی:
"ثانیا، خوددوستی به معنای مورد نظر (دوستداشتن من ملکوتی و علوی) در بیشتر موارد با امیال طبیعی و مادی انسان (دوستداشتن من سفلی) بهویژه در کم و کیف آنها تزاحم دارد که در رفتارهای خارجی نیاز به انتخاب همراه با تدبر و تفکر میباشد؛ چراکه مراد در منافع و مصالح ذات در اینجا، تصور منافع و مصالح ذات است؛ به این معنا که انسان دنبال کارهایی میرود که تصور میکند به سود و صلاح اوست و بعید نیست انسان در تصورات خود بنا به دلایلی دچار اشتباه شود؛ همچنانکه در اغلب موارد، این اشتباه صورت میگیرد و تمایلات من مادی و سفلی بهلحاظ محسوس و ملموسبودن و فقدان آگاهی لازم، بیشتر مورد توجه انسانها قرار میگیرد.
با وجود این مبانی، روشن میگردد که ایراد «عدم کارایی نظریۀ خودگرایی در مقام تعارض منافع»، بر نظریۀ خوددوستی وارد نمیشود؛ زیرا اولا، برای کسی که دنبال منافع من علوی و خیر اخروی خویش است، تعارض منافع معنا ندارد؛ چراکه جهان اخروی و ملکوت، محدودیتهای تعارض آفرین و تزاحمزا را ندارد و چنانچه پای منافع مادی و دنیوی نیز در میان باشد، باز هم نظریۀ خوددوستی راهحل معقول و منطقی ارائه میکند و آن «ترجیح منفعت قویتر، خالصتر و پایدارتر» است که همان خیر و منفعت حقیقی میباشد."