چکیده:
بنا به باور جامعه شناسان دین پژوه،تمامی ادیان-اعم از وحیانی و غیر وحیانی-سیر تطور همسانی دارند؛که از شکل خاصی در قالب گروه پراکندهای از افراد و پارهای آداب سادهء عبادی شروع شده،سپس به سوی پیچیدگی و ساختارمندی خاصی سیر میکنند و همه چیز در آنها به پایداری میرسد اماظ7با بروز شرایط نوین،پروتستها(اعتراض)شکل میگیرد و چنانچه جنبههای تئوریک این اعتراض با موفقیت سامان پذیرد و تداوم داشته باشد،عاقبت به ظهور فرقه دینی منجر میگردد. بانظر به باور فوق،در این مقاله،فرقهء شیخیه-که از انشعابات مذهب شیعه و پیرو شیخ احمد احسائی میباشند-مورد بررسی قرار میگیرد و مراحل سه گانهء اعتراض،چالشهای درون گروهی و تأسیس رسمی فرقهء مذهبی،در آن دنبال میشود.
خلاصه ماشینی:
"علی رغم خواستگاه اولهء شاه اسماعیل اول صفوی-که خواستگاهی صوفیانه بود و نیز با تکیه بر اقتدار دینی-سیاسی خود به عنوان"مرشد کامل"(زرین کوب،ص 722)به قدرت سیاسی دست یافته بود-ولی ضرورتهای سیاسی و اجتماعی،اندک اندک، صفویان را به سوی فقیهان و علمای شیعه سوق داد تا آنجا،که به روزگار شاه طهماسب، محقق کرکی بنای مشروعیت سیاسی نهاد حکومت و توسعهء نقش سیاسی و اجتمکاعی تشیع و،مآلا روحانیون شیعی،را معماری کرد از این روست که از وی به عنوان"جامع مقاصد پیشینیان و مؤسس مطالب پسینیان و مجدد مذهب حق"یاد کردهاند.
اکنون،جای آن دارد که بحث آغازین خود باز گردیم و با مروری دوباره بر توصیفی که از وضع نحلههای فکری در فاصلهء قرن دهم تا سیزدهم به عمل آمد، موقعیت اندیشه و تفکر شیعی را به هنگام تکاپوهای اولیهء شیخ احمد احسائی، بنیان گذار فرقهء شیخیه،روشن کنیم همان طور که پیشتر بیان شد،مهمترین چالشهای فکری و محصولات و فرآوردههای آن،فارغ از نو آوریهای خاصی که علی الاصول در پی میآید،پاسخی به شرایط و مقتضیات زمانه بود یا لااقل انعکاس و پرتوی از آن در رهیافت شیخیه دیده میشود.
در دورهء چالشهای درونی شیخیه،حاج محمد کریم خان کرمانی،مؤسس فرقهء شیخیهء کرمان،توانست،با تکیه بر امکانات مادی و نفوذ محلی،مکتب شیخی را در قالب یک فرقهء تمام عیار سامان بخشد و،بر این اساس، تأسیس رسمی فرقهء شیخیه را باید متوجه او دانست؛زیرا،هیچ کدام از مدعیان جانشینی سید و شاخههای مکتب شیخی دوان چندانی نیافتند و تنها شاخهء کرمان بود که تداوم یافت و،با حیات خود،مکتب شیخی را نیز به یک فرقهء مذهبی مبدل ساخت."