خلاصه ماشینی:
"دولتهای غربی بخصوص از تروریسم بین المللی احساس خطر میکنند و تا حدودی متوجه شدهاند که علت عمده شکلگیری و تقویت تروریسم،استبدادهای منطقهای وابسته به آنهاست که مردم کشورها را به حرکتها تند و ضد منافع کشورهای بزرگ متمایل میکند در زمان انقلاب اسلامی هم دموکراتها بر سر کار بودند؛ فضای بازی که آنها مبلغش بودند، فرصتی برای تحول در ایران ایجاد کرد و نقش شاه کمرنگ شد.
اگر آن اتفاق در تونس نمیافتاد، آیا این حلقههای به هم پیوسته به حرکت در میآمدند؟ یا نه،فقط یک واقعیت وجود دارد:هرچه وابستگی حاکم بیشتر،سقوط آسانتر،مثلا الآن قذافی را نمیپذیرند،ولی هرچه هست،با کشتار و خونریزی مقاومت کرده،یا مثلا علی عبد الله صالح مقاومتش بیشتر است،ولی مصر چون وابسته است،حد اقل آمریکاییها یک نقش بازدارندگی بازی میکنند تا ارتش را محدود کنند.
اما اگر واقعا اسراییل محور سیاست خارجی آمریکا باشد،دموکراسی در کشورهای منطقه این سیاست را تقویت میکند یا باید برای اسراییل فکر دیگری بکنیم؟ سید علی محمودی:همان طور که تا اینجا بحث شد،به نظر میرسد تحولات ناگهان سر برآوردهاند، ولی باید ریشههای تاریخی این تحولات را در اقلیمهای خودشان بویژه در مصر مرور کنیم،چرا که بدون یادآوری یا بازنگری زمینه تاریخی،در فهم اتفاقات و پدیدههایی که شاهدشان هستیم،مشکل بیشتری خواهیم داشت.
اگر فرض کنیم که هیچ راهبری بیرونی و خارجیای وجود نداشته باشد،آیا جز این است که روشنفکران و تحصیلکردهها و درس خواندههای جهان اسلام و جهان عرب به سمت دموکراسی میروند و فقه خود را هم با دموکراسی متلائم میکنند؟من فکر میکنم نباید جنبههای فرهنگی،اجتماعی و فلسفه سیاسی روشنفکران مصری و شمال آفریقا را که از عقل عربی صحبت میکنند و به نوعی میخواهند فضا را برای استقرار دموکراسی آماده کنند،از نظر دور کنیم."