چکیده:
یکی از ویژگیهای فلسفه به معنای خاص کلمه آن است که مبادی تصوری و تصدیقی سایر علوم در آن مورد بحث قرار میگیرد و
این نکتهای است که بویژه از عهد شیخالرئیس بر آن تأکید فراوان شده و به همین جهت فلسفه را مادر و مرجع سایر علوم دانستهاند. در
این مقاله سعی شده است در حد اختصار، دیدگاههای ابن سینا و صدرالمتألهین در این باب توضیح داده شود و مواردی از قبیل
طبیعت، موضوع علوم طبیعی، کیفیت ترکب جسم طبیعی، بحث مزاج و ارتباط آن با بحث ماده و صورت مطرح گردد.
خلاصه ماشینی:
"احتمال دوم - که سخن شیخ در مباحث دیگر آن را تأیید میکند - این است که طبیعت در ماده شیء مرکب موجود است، و معنای صورت بر خود مرکب قابل حمل است؛ چرا که صورت و ماهیت مرکب با فصل آن متحد است و فصل همان ماهیت لابشرط است و آخوند فصل و جنس را متحد با نوع میداند.
آخوند بر آن است که در جمیع طبایع، هر ذات متوجه کمالات و غایات خویش است و هرگونه تخلف از رسیدن به آنها ناشی از قسر قاسر یا عروض مانع یا قصور طبیعت است و حکمت مرگ چیزی جز رسیدن به سعادت نیست و نیز کمال و فعلیت منحصر در سعادت عقلانی نیست، بلکه همه نفوس دارای وجودی اشد و آکد از وجود دنیوی میشود و این تأکد وجودی منافاتی با شقاوت و نکال ندارد (صدر المتألهین، همان، 263ـ264).
در مورد "عدم" نیز نظر آخوند بر خلاف شیخ که عدم را همان فساد صورت از ماده میداند (ابن سینا، همان، 1/24)، آن است که عدم مشترک که جزو مبادی به حساب میآید، همان عدمی است که با تجدد وجودی اشیاء طبیعی(بر اساس حرکت جوهری) آمیخته است (صدر المتألهین، همان، 5/277) و بازگشت آن به نحوه وجود اشیاء طبیعی است.
خلاصه دلایل ملاصدرا بر ترکیب اتحادی ماده و صورت به قرار ذیل است: برهان اول: اگر ماده و صورت به حسب خارج، دو ذات مختلف در حقیقت جسم بودند، حمل یکی بر دیگری به هیچ اعتباری صحیح نبود؛ چنانکه بعضی محققان و از جمله شیخالرئیس بر این مطلب تأکید کردهاند که حمل اجزایی که در وجود خارجی خویش متغایرند بر یکدیگر، و نیز حمل مجموع آنها بر یکی و نیز حمل یکی بر مجموع محال است و آن را امری بدیهی میدانند."