چکیده:
بایجو نویان» نخستین سردار مغولی بود که توانست دولت سلاجقه روم را در منطقه آسیای
صغیر مغلوب کرده و دولت مذکور زا ختی قبل:از سقوط خلافت عباسی» در سال ۶۴۱ ق
تحت تابعیت مغول درآوزددومین پیروزی او در همین منطقه که به استقرار قوایش در
منطقه منجر شد. در سال ۶۵۴ ق قتورت: گرفت. سرآغاز بایجو اگرچه به شکل
گستردهای خود را نشان دادء اما رفتار وی با نیروهای بومی آنچنان سختگیرانه نبود. او در
حملات دوگانه خویش حاضر به صلح با دولتمردان روم شد و به سقوط کامل حکومت
رضایت نداد.
مقاله حاضر درصدد پاسخدهی به سوّالهای زیر میباشد:
۱- انگیزههای تهاجم بایجو به آناطولی چه بود و چه تحولاتی را در ساختار دولت مذکور
درپی داشت؟
۲- عوامل موثر در پیروزی بایجو چه بود و چه دستاوردهایی برای او داشت؟
Bayju Nuyan is the first Mongol commander who could subdue the Roman Salajeghe in the minor Asia and was able to control that government even before the fall of the Abbasid caliph in 641 (A . H . ). His second victory in this region which led to the establishment of his troops in the region occurred in 654 A . H. Although Bayju started his invasions very severly but his subsequent acts were not so hard or severe with the people of those regions. In his dual attacks to Rome، he was ready to pact with the Roman officials and didnot want to eradicate the Roman government. The present study attempts to answer the following questions: 1- What were the motives of Bayju in attacking Anatolia and what kind of developments happened as its results. 2- What were the causes which led to the victory of Bayju and what were its consequences.
خلاصه ماشینی:
"بایجو نویان فاتح آسیای صغیر از جانب مغولان زهرا علی محمدی* چکیده بایجو نویان،نخستین سردار مغولی بود که توانست دولت سلاجقه روم را در منطقه آسیای صغیر مغلوب کرده و دولت مذکور را حتی قبل از سقوط خلافت عباسی،در سال 641 ق تحت تابعیت مغول درآورد.
تأکید این مقاله بر اقدامات و فعالیتهای بایجو نویان میباشد؛ شخصیتی مغولی که به نوعی میتوان از او بهعنوان فاتح آسیای صغیر برای مغولان نام برد، همانطور که جورماغون نزد مغولان،فاتح قفقاز و ولایات مسیحینشین بود.
او پس از آنکه نزد جورماغون و بایجو در مغان حاضر میشود،از یک سو،نویانان مغول را به صلح با سلاجقه راضی کرده و از سوی دیگر،پس از آنکه از جنگ کوسه داغ و تعداد کشته شدگان طرفین سخن میگوید،از وفور و کثرت سپاهیان سلجوقی در اطراف ممالک روم به حضور نویانان خبر داده و تأکید میکند که روم را لشکر بسیاری است،اگر«اتفاق کنند،به لشکر روم هیچ لشکر مقاومت نمیتواند کردن»،1 زیرا سپاهیان غیاثالدین که در نظرشان بیدین بود،سلطان را حمایت نکردند2 و در موقع جنگ او را تنها گذاشتند.
2 دومین حمله بایجو به آسیای صغیر پس از مرگ سلطان غیاثالدین کیخسرو دوم و مهذبالدین علی،وزیر با تدبیر وی که صلح را برای دولت مذکور به ارمغان آورده و آن را از افتادن در دام سقوط کامل نجات داده بود،سه پسر سلطان،یعنی عزالدین کیکاووس،رکنالدین قلیچ ارسلان و علاءالدین کیقباد به حکومت میرسند.
هدف این نیست که بایجو را صرفا بهعنوان فاتح آسیای صغیر بنامیم،بلکه سعی بر آن است که بگوییم وجود او تا حدی به تحکیم قدرت برخی از دولتمردان روم،چون معینالدین پروانه و در جای خود باعث سامان گرفتن اوضاع سیاسی دولت سلاجقه شد."