خلاصه ماشینی:
"اما ناگهان لانا اسکای به گناهشاعتراف کرد و از حق خود مبنی بر داشتن یک وکیل منصرف شد.
IB} حاکمه:اتاق دادگاه: قاضی:همینطور است،به نظر میرسد دیگر نیازی به ادامه دادناین محاکمه نیست،حتی اگر آقای رایت طور دیگری احساس کند.
متهم(لانا):آقای اجورف!من در حال استفاده از حق خود مبنی بردفاع از خود هستم(و لذا)فکر نمیکنم نیازی به ادامه دادن باشد...
در محاکمه،آنها دریافتند که لیست(در اصلهمان)لیست مدارک دوم در حادثه اس ال-9 است که هرگونه به آقایاجورف،دومین دادستان اس ال-9،نشان داده نشده بود.
وکیل:اگر شاهد به این میزان در مورد دقت آنچه دیده مصر ومطمئن است؛با توجه به تصویر،باید جای قاتل و قربانی عوض شده باشد.
شاهد:چی؟منظورتان این است که آقای مارشال به خاطر(هلدادن)من مرد؟ <<اما غش میکند.
دادستان:پس رییس اسکای اجساد را جابهجا کرد و دلیلش هماین بود که مانع دیگران شود که بفهمند اما چه انجام داده بود،اینطور نیست؟ لانا:به شما اطمینان میدهم که نمیدانم در چه رابطهای صحبتمیکنید،آقای اجورف.
شاهد:از شما میپرسم،آقای رایت؛اثباتتان کجاست؟ دادستان:همچنین آن اتفاقی است که در این پرونده افتاد.
دادستان:و من پیگیر آن خواهم بود که آقای رایت به اشد مجازاتکه در قانون مشخص شده است برسد.
قاضی:آیا خیچ راهی برای تکذیب اتهامات اهانتآمیز وکیل مدافعوجود ندارد؟ شاهد:شما هیچ مدرک محکمی ندارید که من کاراگاه گودمن رابه قتل رساندم و از رییس اسکای به عنوان دستنشاندهام استفادهکردم.
تاق متهم: اجورف:اگر رییس از شهادت دادن سر باز زند،برعکس آن هم درستخواهد بود.
<<دادستان کل میخواست به دادگاه بگوید که تمام آنچه میخواسته محکوم کردن دارکه بوده است و ارتباطی با اما ندارد."