چکیده:
موزه و کتابخانه اسکندریه در زمان بطلمیوس دوم در اسکندریه ساخته شد تا رقیب آتن باشد و به زودی به یکی از شگفتیهای جهان باستان تبدیل شد و میتوان آن را نخستین دانشگاه در دنیا به حساب آورد.از ساختمان، رئیس و کتابداران کتابخانه و نقش کتابخانه در گردآوری، حفظ و اشاعه دانش و اطلاعات در آن روزگار بحث شده است.از زمان مرگ بطلمیوس چهارم(145 ق.م.)مصر رو به تباهی نهاد و در اختلافات داخلی و یورش رومیان، کتابخانه اسکندریه به آتش کشیده شد.بار دیگر در آغاز مسیحیت کتابخانه رونق یافت ولی در سال 389 میلادی بار دیگر به آتش کشیده شد.نابودی کتابخانه اسکندریه را به مسلمانان نسبت میدهند که نادرست بودن آن در مقاله ثابت میشود.
خلاصه ماشینی:
"(8)P}شهرت واقعی و تاریخی اسکندریه فقط به خاطر موقعیت سوق الجیشی و خیابانها و قصرهای آن نبود و جاودان ماندن آن در تاریخ به دلیل مدرسه و کتابخانه و رصد خانهای بود که در سال 290 پیش از میلاد به فرمان بطلمیوس اول(سوتر)در این شهر ساخته شد.
اما چرا بیشتر دانشمندان آن دوره تواناییهای خود را در یک راه بخصوص به کار میگرفتند؟چرا مردمانی که میتوانستند استعدادهایشان را در راه فلسفه یا ادبیات به کار برند، همگی به اخترشناسی و ریاضیات روی آوردند؟ (22)P}درباره این سؤال قبلا گفته شد که ارسطو بر موزه اسکندریه سلطه داشت.
3)در مدت پنج قرن که از وقوع تا ثبت حادثه مفروض در کتاب عبداللطیف فاصله بود، هیچ یک از مورخان مسیحی درباره آن سخن نیاوردهاند، در صورتیکه اوتیکوس مورخ مسیحی که به سال 322 ه اسقف بزرگ اسکندریه بود، فتح این شهر را به دست عربان با تفصیل فراوان نقل کرده است.
استاد مطهری به این گفته چنین ایراد میگیرد که این نقل هم ضعف سند دارد، زیرا فاقد سند و مدرک است، و هم ضعف مضمونی دارد، زیرا مشتمل بر یک دروغ واضح است [زیرا ارسطو هیچگاه در مصر نبوده که در رواق اسکندریه تدریس کند]و هم ضعف بیانی دارد، زیرا به گونهای بیان شده که نشان میدهد خود او هم به آن اعتماد ندارد.
زیرا به اعتقاد علما مجموعه کاملی از آثار اسیخیلوس، سوفوکلس، پولیب، لیوی و تاسیت و صدها مؤلف دیگر که آثارشان مشوش و نامرتب به ما رسیده، و هم متن کامل آثار فیلسوفانی که پیش از سقراط بودهاند و فقط شمهای از آن بطور متفرق بجاست، و هزاران کتاب در تاریخ یونان و مصر و روم، و علوم طبیعی و ادبیات و فلسفه، همه اینها در کتابخانه اسکندریه موجود بوده است."