خلاصه ماشینی:
"20 در مصباح الفقاهه آمده که تدلیس از لحاظ لغویعبارت است از مشتبه ساختن حقیقت امر بر دیگری یامخفی ساختن عیب کالا از مشتری و پنهان ساختن آنبا اظهار نمودن کمالاتی که در کالا نمیباشد و از لحاظفقهی نیز همین معنا را دارد و نتیجه گرفته که صرفایجاد کردن رغبت و انگیزه در مشتری تدلیس محسوبنمیشود وگرنه باید میگفتیم که هرنوع تزیین کالاحرام است.
با اینکه در این تعریف روشننیست که منظور از«عملیات»و ضابطه تحقق«فریب»چهمیباشد؛اما اجمالا میتوان دریافت که: عملیاتی باید انجام شود(عنصر مادی تدلیس) این عملیات موجب فریب طرف معامله گردد(عنصرروانی تدلیس) حقوقدانان نیز تعاریف مختلفی از تدلیس ارائهکردهاند: بعضی گفتهاند:«تدلیس نوعی تقصیر عمد محسوبو عبارت است از به اشتباه انداختن دیگری به منظورمصمم کردن او به صدور اعلام اراده موجد عمل حقوقیو قبول الزام(یا الزاماتی)یا برعکس،به منظور اینکهشخص از قبول الزام(یا الزاماتی)و انعقاد معاملهایصرف نظر کند».
در اینجا بهطور اجمال میتوانگفت که کذب،اعم از کذب در گفتار یا کردار،هنگامیسبب تدلیس میشود که مربوط به واقعیت خارجی وبرای فریب طرف دیگر و به این قصد باشد که طرفدیگر طبق آن عمل کند و طرف دیگر نیز در واقع طبقآن عمل کند و زیان ببیند.
30 *مبحث دوم-جایگاه تدلیس در نظامهایحقوقی مختلف در حقوق انگلیس به علت سابقه تاریخی ویژهاشکه حتی در زمینه قراردادها راه خاص خود را پیموده،تدلیس عیب رضا به شمار نمیآید هرچند عیبیدر ساختمان عقد31است،اما نه به دلیل عیبی که دررضای طرف دیگر پدید میآورد،بلکه ازاینرو کهحکم قا نون را بیرون از حیطه توافق عقدی نقضمیکند."