چکیده:
هر تحلیلی از شرط صفت که محتوا و فحوای آن تقید موضوع عقد به وصف و تقدم وصف براشاره و ترکیب حقیقی موصوف و وصف در عقد باشد لاجرم منجر به بطلان عقد در فرض تخلف شرط صفت خواهد شد. دلیل بطلان عقد در این نحو از تحلیل، چیزی نیست جز اینکه تخلف از شرط صفت، مستلزم تخلف عقد از قصد است. متقابلا تحلیل قصد متعاقدین مبتنی بر ارائه تقسیمی دقیق از شرط صفت و تفصیل میان شرط منوع (شرط مبین نوع موضوع) و سایر شروط، وضعیت را دگرگون میکند و این حقیقت را تبیین مینماید که در شرط غیرمنوع، وصف به نحو تعدد مطلوب ملحوظ می گردد و مجموع مرکب از وصف و موصوف، صرفا مبین کمال مطلوب است نه محصورکننده قصد به اکمل افراد موصوف و نه اینکه مقصود را محصور به موصوف مقید به وصف سازد. به موجب تحلیل اخیر، اقتضای اشتراط صفت، نه تقید است و نه تقدم و برفرض هم که اقتضای آن تقدم باشد، تقدم و اولویت از نوع اولویت تعیینیه نیست بلکه از نوع اولویت تخییریه است. همچنین تقسیم شرط به شرط حاصل و شرط حصول و شرط تحصیل، به نوبه خود نظریه برخی از فقها را مبنی بر بازگشت خیار تخلف از شرط صفت به خیار تعذر شرط صفت تقویت میکند.
خلاصه ماشینی:
"2 حکم تخلف از شرط صفت چنانچه پس از عقد بهدلیلی معلوم گردد که مورد معامله، فاقد وصف یا اوصاف مورد اشتراط است تکلیف چهخواهدبود؟ آیا تخلف از شرط صفت، موجب بطلان عقد اصلی است یا اینکه با تخلف از شرط صفت،عقد باطل نمیگردد؟ و نیز این سئوال وجود دارد که بر فرض قبول صحت عقد اصلی آیا مشروطله حق فسخ معامله را خواهدداشت یا اینکه باید به عین مورد معامله فاقد شرط، رضایت دهدو یا اینکه در فرض صحت عقد اصلی، مشروطله میتواند مبلغی از بهای عین مورد معامله را در مقابل وصف مورد اشتراط قرار دهد و به همان میزان، از ثمن معامله بکاهد؟ به بیان دیگر در صورت مفقود بودن وصف مورد اشتراط سه امر را بایستی از هم تفکیک نمود: 1- آیا تخلف از شرطصفت موجب بطلان عقد است یا عقد اصلی به طور صحیح منعقد شدهاست؟ - علامه انصاری، مکاسب ص276- سید محمد کاظم طباطبائییزدی، حاشیه بر مکاسب ج2ص120- شیخ محمد حسین اصفهانی، حاشیه بر مکاسب ج2ص155، البته مرحوم علامه انصاری در موضع دیگری از مکاسب وصف را بهمنزله شرط دانستهاند متن عبارت علامه را در این مورد، در ص250از مکاسب بیابید آنجا که فرمودهاند«ویمکن ان یقال ان اخذ الاوصاف فی معنی الاشتراط لا التقیید» لکن همانگونه که پیداست در اینجا نیز ذکر اشتراط برای افاده این معنا است که شرط صفت از قبیل داعی است که با انتفای آن، تعهد اصلی منتفی نمی گردد برخلاف تقیید که درآن با انتفای قید، مقید منتفی میگردد."