چکیده:
ابن حزم اندلسی بزرگترین متفکر فرقه ظاهریه، از پیشگامان مسلمان در مطالعه ادیان است. او شش دین را با رویکردی اسلامی، بررسی و مطالعه کرده که عبارتاند از: مسیحیت، یهودیت، صابئین،
آیین مانی، آیین مجوس و آیین براهمه یا هندوئیسم. در این میان دو دین مسیحیت و یهودیت که در قرآن کریم بیشتر مورد توجه قرار گرفتهاند، در پژوهشهای ابن حزم نیز از جایگاه ویژهای برخوردارند. تلاش
ابن حزم در مطالعه ادیان بیشتر مصروف گزارش و نقد آنها شده است. در عین حال نکات جالب و ارزشمندی در مطالعات ادیان وی وجود دارد که مطالعه آثارش را در این زمینه ضروری میسازد. ابن حزم
متونی را که از برخی ادیان در اختیار داشته، به دقت مطالعه کرده و سپس به نقد آنها پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"البته ابن حزم فقط در زمینه دو دین مسیحیت و یهودیت، چنین رفتاری را از خود نشان میدهد و درباره بقیه ادیان مانند آیین مانی، هندوئیسم، صابئین و مجوس علیالظاهر در بسیاری از موارد به همان اطلاعات مغشوش بسنده کرده است؛ اما با توجه به دوری مسافت محل زندگی وی از سرزمین پیروان این ادیان، و اهمیت کمتری که قرآن به ادیان غیر ابراهیمی داده است، به نظر میرسد این خطای وی قابل اغماض باشد.
علاوه بر مواردی که ذکر کردیم، موارد دیگری را نیز میتوان یافت که ابنحزم متون یهود را به تناقضگویی متهم میسازد؛ مثلا در یکجا تعارض در توصیف نعمتهای نازل شده از خداوند برای بنیاسرائیل را آشکار میسازد (همان، ص 182) و در جای دیگر این ادعای کتاب مقدس را که موسی تمامی آبهای مصر را تبدیل به خون کرد و سپس ساحران این کار را انجام دادند، مطرح ساخته، اعتراض میکند که اگر موسی تمامی آبها را تبدیل به خون کرد، ساحران کدام آب را تبدیل به خون کردند (همان).
موارد اندک دیگری را نیز میتوان یافت که بر اساس مبانی کلامی و عقیدتی اسلام به آنان پاسخ داده، ولی در هیچ یک از تقسیمبندیهای بالا نمیگنجد؛ مثلا در جایی انکار معاد توسط یهود را پاسخ داده است (همان، ص 232 و233) و در جای دیگر این سخن یهود را که احبار و روحانیان خود را برتر از خدا و پیامبران دانستهاند، رد کرده است (همان، ص 246)."