چکیده:
دکترین مهدویت از منظر عرفانی بر این مبنا استوار است که اعراض انسان از هدایتهای الهی و روگردانی از تذکر اسماء حق و مشاهده تجلیات او موجب قهر الهی و غیبت ولی الله میگردد. در این وضعیت انسانها در رنج و حیرت حیات طبیعی فرو میروند تا جایی که از شدت رنج و اضطراب رو به آستانه حق تعالی آورده و متذکر نام او میگردند. در نتیجه این اضطرار و تمنا و تضرع آمادگی برای ظهور پیدا شده و خداوند با صفات رحمت و لطف و بسط بر انسان تجلی مینماید که به ظهور منجی و تحول حیات طبیعی به حیات طیبه میانجامد.انسان امروز با دردمندی بسیار رنج حیات طبیعی را احساس کرده و هم از این رو به دین و معنویت بازگشته و متذکر نام خداوند شده است، و امید آن میرود که ظلمت این دوران هرچه زودتر به سپیده دم ظهور فرجام پذیرد!
خلاصه ماشینی:
"اسما و انوار حق تعالی را از مقام کمال انسانی میگیرند؛ زیرا خداوند تبارک و تعالی هر آنچه آشکار شدنی و نامیدنی بود، بر انسان فاش نمود و اسرار خود را بر گوش جان او خواند، آن گاه که فرمود: (نفخت فیه من روحی(سوره حجر، آیه29 (و علم الآدم اسماء کلها(سوره بقره، آیه 30 (علم القرآن خلق الانسان(سوره الرحمن، آیه2 و 3 (علم الانسان ما لمیعلم(سوره علق، آیه 5 همة افراد بشر از جهت استعداد مظهر کلی اسمای الهیاند، اما شکوفایی و فعلیت این استعداد در گرو درک و عمل است.
ظلمت حیات طبیعی معاصر چنان شدت یافته که نه تنها متفکران پست مدرن به گمراهی تاریخی انسان امروز اعتراف میکنند، و از پایان تاریخ سخن میگویند، بلکه نعام چامسکی، دموکراسی بازدارنده، ترجمه: محمدرضا تاجیک، انتشارات کیهان، 1382، چ اول، ص 754.
آغاز تجلی رحمت و هدایت با انقلاب اسلامی این همه رنج و جور و ستم بی تردید چندان ادامه نخواهد یافت و شاید آغاز یک پایان است؛ پایان تاریخ حیات طبیعی و دگردیسی معنوی انسان و دگرگونی به حیات طیبه، زیرا در گرداب بلاست که انسان متذکر میشود و در شدت رنج و اضطراب است که قادر مهربان را به یاد میآورد و نامهای رحمت و جمال او را به تفکر مینشیند و تضرع میورزد.
به هر حال، امکاناتی برای تحقق یک حکومت معنوی جهانی فراهم است، ولی نیروی استکبار با همه توان از این امکانات برای تثبیت شالودهها استیلا و سلطه گری استفاده میکند، و تنها مهدویت است که در تغییر این جریان مستضعفان را پشتیبانی مینماید و به مجاهدان در جستجوی حیات طیبه تبدیل میکند."