چکیده:
با گذشت نزدیک به سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، هنوز مبانی اقتصاد اسلامی در
اقتصاد جامعه بهکار گرفته نمیشود و کارکرد اقتصاد ایران بیشتر از آموزههای
اقتصاد متعارف متأثر است. اگرچه عوامل متعددی در این امر دخیلند، از نقش و جایگاه
نظام آموزشی کشور و فرایند تولید علم آن نباید غافل ماند. بررسیها نشان میدهد که
با ثبات عوامل دیگر، نظام آموزشی کشور در ایفای نقش و رسالت خود موفق عمل نکرده است
و ارکان این نظام نتوانستهاند گام مؤثری در عملیاتیکردن مبانی اقتصاد اسلامی در
حوزة نظر و عمل بردارند. ناکامی نظام آموزشی در ایفای نقش خود میتواند متأثر از
عواملی چون شکاف سطح موجود دانش اقتصاد ایران با مرز دانش، بومینبودن دانش اقتصاد
و حاشیهایشدن مباحث اقتصاد اسلامی، تحتالشعاع قرارگرفتن مباحث اقتصاد اسلامی از
ناحیه رویکردهای کمی و مهندسی اقتصاد کلاسیک، فقدان پیوستگی بین فرایند آموزش،
پژوهش و تولید علم در ایران، بیانگیزهبودن دانشجویان اقتصاد به رشته اقتصاد
بهطور عام و مباحث اقتصاد اسلامی بهطور خاص، هزینه فرصت بالای استادان برای
مطالعه در حوزه اقتصاد اسلامی و کمبود استادان مجرب در زمینه اقتصاد اسلامی و فقدان
منابع و آمار و اطلاعات و نظیر اینها باشد. نتایج پیشین در بررسی وصفی ـ تحلیلی
این مقاله با استفاده از شیوة مطالعة اسنادی، مقایسه تطبیقی و تحلیل محتوا بهدست
آمده است.
After nearly three decades et Islamic revelution the priniciples of Islamic economics have not yet been used in economic affaires of the society، and the economic function of the Iranian economy is mainly affected by conventional economic learnings than Islamic economics Althoush several factors are engayed in that problem، but the function and position of educational system and the process of science producation must not be ignored in this resard. The research shows that، the ducational system of the country has not been successful in playing its role and achieving the goals، and the foundations of this system failed in taking steps for operation alizing the principles of Islamic economic both in theory and practice. The failure of educational system in playing its role is caused by the factors like، the gap between the level of economic knowledge in Iran and knowledge borders، lack of local knowledge، marginalization of Islamic economics، overshadowing of Islamic economics by quantitative approaches and classical economic engineering، lock of correlation، between pducation process، research and producation of science in Iran، lack of motivation among the students of Economics in general and Islamic economics in particular high opportunity cost of the university professors in studying and researching in the field of Islamic economics، and finally the scarcity of distinguished and experienced professors in this field and lack of reliable sources، statistics and data and the fattors like that. These findings have been achievey in this analytical–descriptive study through library work comparative study، and content analysis.
خلاصه ماشینی:
ناکامی نظام آموزشی در ایفای نقش خود میتواند متأثر از عواملی چون شکاف سطح موجود دانش اقتصاد ایران با مرز دانش، بومینبودن دانش اقتصاد و حاشیهایشدن مباحث اقتصاد اسلامی، تحتالشعاع قرارگرفتن مباحث اقتصاد اسلامی از ناحیه رویکردهای کمی و مهندسی اقتصاد کلاسیک، فقدان پیوستگی بین فرایند آموزش، پژوهش و تولید علم در ایران، بیانگیزهبودن دانشجویان اقتصاد به رشته اقتصاد بهطور عام و مباحث اقتصاد اسلامی بهطور خاص، هزینه فرصت بالای استادان برای مطالعه در حوزه اقتصاد اسلامی و کمبود استادان مجرب در زمینه اقتصاد اسلامی و فقدان منابع و آمار و اطلاعات و نظیر اینها باشد.
بومیسازی اقتصاد اسلامی تأخیر در ورود و بومیسازی دانش اقتصاد در ایران، نه تنها روند تکامل، شکلگیری و نظریهپردازی اقتصاد را تحت تأثیر قرار داد، بلکه جریان رشد خوشهای و خلق گرایشهای مرتبط را کند ساخت؛ بهطوریکه بهرغم ظهور و بروز گرایشهای متنوع در دانشگاههای گوناگون کشورهای صنعتی، ایجاد و خلق گرایشهای جدید در نظام آموزش رسمی اقتصاد در ایران بسیار کند و توأم با تأخیر بود و به استثنای چند گرایش مطرح مانند گرایش نظری و بازرگانی در مقطع کارشناسی، گرایشهای تجارت بینالملل، منابع پول و بانک ایران در مقاطع کارشناسی و دکتری، روند خلق گرایشهای جدید و تنوع بخشی به آنها در دستور کار قرار نگرفت و این امر سبب شد تا برخی گرایشها بهویژه گرایشهایی که با مسائل اقتصادی اجتماعی ارتباط دارند، مانند تاریخ تحولات اقتصادی، اقتصاد سیاسی و گرایشهایی از دانش اقتصاد که آمیزهای از مقولات وصفی و ارزشی هستند، نظیر اقتصاد اسلامی [بهدلیل سیطره آموزههای اقتصاد کلاسیک که بهطور عام به کاربرد روشهای کمی، آماری و ریاضی تمایل دارد و بهوسیلة دانشآموختگان دانشگاههای غرب بهویژه مراکز دانشگاهی امریکا توصیه و ترویج میشود]، بهطور جدی مورد بیمهری و در حاشیه قرار گیرد (بازرگان، بیتا).