خلاصه ماشینی:
"اگر دانشکدههای سایر نقاط جهان نیز همانند ایالاتمتحده به خواستۀ دانشجویان توجه کنند و واکنشنشان بدهند،تدریس فلسفۀ غیر غربی افزایش خواهدیافت،و آنطور که دربارۀ تدریس فلسفۀ غرب صدق میکند،درسهای تاریخ ابزار اصلی و مهمی برای تدریس فلسفه غیر غربیخواهند بود.
در ارتباط بافلسفه،مشکل بزرگی بهوجود آمد که هنوز هم گریبانگیر محققانتاریخ تفکر غیر اروپایی است:آیا این کشورها پیش از اینکه اروپائیان با (به تصویر صفحه مراجعه شود)فلسفههایشان سربرسند،اصلا فسلفهای از خود داشتند؟ مشکل از آنجا ناشی میشود که کاملا معلوم نیست که فلسفه،آنطور که غربیها امروز آن را میفهمند،در حکم یک جریان فرهنگیمتحد در سایر جوامع نیز وجود دارد.
23آیا میتوانیمدلمشغولی به بود یا نبود لغت فلسفه را با اشاره به خصوصیات متمایزیکه فلسفه در غرب دارد کنار بگذاریم؟اگر این کار را بکنیم،خیلیزود درمییابیم که بسیاری از خصوصیاتی که به فلسفه غرب نسبتمیدهیم به فعالیتهای مشابه در سایر فرهنگها قابل اطلاق نیست،یا حداقل اطلاق آنها بسیار مسألهساز است.
ولیاگر مورخان فلسفه جهان به بررسی فلسفۀ فرهنگهای غیرغربیکه هیچ تأثیری بر فلسفۀ ما نداشتهاند بپردازند،کار آنها چه فایدهایبرای ما خواهد داشت؟در پاسخ میگویم که اطلاع از تاریخ تفکرآفریقایی یا چینی یا هندی میتواند در حکم باستانشناسی مفهومیبرای ما عمل کند-که مسلما از جامعهشناسی فلسفهها بسیار جالبترخواهد بود.
بازخوانی آثار کلاسیک چینی یا هندی یا آفریقایی در پرتو کارهایاخیری که در فلسفۀ غرب صورت گرفته است میتواند به ما نشانبدهد که این متون،همانطور که متون یونان باستان برایمان مفیداست،مفید خواهد بود.
1500 ot roirp segnahcxe dna stcatnoc ssalg eht,reyi navahgar ees,sweiv redlo ,drofxo)eporue dna aisa neewtebniatruc .
filac (24) semaos ttocs fi,cigol cilobmys osla dna eht ni sisylana lacihposolihp sih ees:thgir si ."