خلاصه ماشینی:
"در این میان نویسندگان فرانسوی نیز کم و بیش از این اندیشهها متأثر شدند،زیرا (2) et؟ef enu tse siraP بر عکس قرن نوزدهم که در آن نویسندگان فرانکوفن همیشه از نظر مکتب و زبان ادبی بیست سی سال عقبتر از آخرین نوشتههای پاریسها بودند و همین مسئله فضای فرانکوفن چهرهای متفاوت از ادبیات فرانسه داشته باشد:متنها و نوشتههای بازگو کنندۀ دنیایی تازه که با یک سلسله واژههای بومی از آن سوی جهان به پاریس می رسید، نو آوریهایی را به همراه داشت که برای نویسندگان فرانسوی جالب و هیجان انگیز مینمود.
آثار یورسونار،در مقایسه با نوشتههای رب گرییه،بیشتر با رمان سنتی پیوند خورده است،در حالی که رب گرییه از همان سالهای پرتنش رمان نو نویسندهای نو آور بوده است،با وجود این،هر دو نویسنده برای تهیۀ عناوین آثار اتوبیوگرافیک خود متوسل به ادبیات قرون گذشته میشوند:یورسونار عنوان جاودانگی،یعنی سومین اثر زندگی (45) tellirG ebboR nialA (46) ro d elgnairt ud srinevuoS (47) nnijD (48)پیر برونل،تاریخ ادبیات فرانسه:قرن بیستم،ترجمۀ دکتر نسرین خطاط و دکتر مهوش قویمی،انتشارات سمت،پائیز 1378،ص 326.
po iuhdruojua esiacnarf erutarettiL aL,lenurB erreiP (182) einnohseM irneH (183) etimedoM,etimedoM نوآوریهای به ارمغان آورده شده از چهار گوشۀ جهان درهم آویخته است،ادبیاتی است که تعادل خود را باز یافته و به خصوص ادبیاتی است که گرایش به قالبهای کوتاه دارد،نه به دلیل این که سر و کارش با خوانندهای است که وقتش تنگ است و عجله میکند،بل طبع ظریف و نگاه باریک بین خوانندۀ امروز نیاز به متون کوتاه دارد:همچون رمانهای کوتاهی که از آنها یاد شد و اکثرا در انتشارات tiuniM چاپ میشود و به آنها میتوان گیسوان به رهنیس184اثر کلود سیمون185،هنر نو186(1995)اثر الن سوستر187یا داستان یک معراج188رمان خیلی کم حجم نوشتۀ میشل اورسل185را که به قول برونل«در چند صفحه غبار زندگی مدرن را به کام اسطوره میکشاند»،اضافه کرد."