چکیده:
از زمان شکلگیری رمان در قرن یازدهم میلادی در عرصه ادبیات فرانسه تا عصر حاضر،این پدیده ادبی همواره دستخوش دگرگونی اساسی بوده است.بهرغم سابقه قریب به هزارساله آن،غالبا قرن نوزدهم میلادی قرن طلایی رمان در فرانسه شناخته میشود زیرا جامعترین تعاریف از رمان در آن دوران ارائه گردید.درواقع بیشترین تلاشها برای احیای ساختار و اصول رمان از زمان بالزاک آغاز گردید.ازاینرو میتوان تلاشهای بالزاک را رنسانسی در زمینه رمان و رماننویسی تلقی نمود.اما از زمان بالزاک تا پایان نیمه اول قرن بیستم،ادبیات فرانسه شاهد چهار دوره بازنگری اساسی در زمینه رمان و رماننویسی گردید. این مقاله ضمن پژوهشی در سیر تحول رمان به معرفی و بررسی چهار دوره کلیدی و اساسی در عرصه رماننویسی فرانسه از بالزاک تا نویسندگان رمان نو میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"از زمان شکلگیری رمان در قرن یازدهم میلادی در عرصه ادبیات فرانسه تا عصر حاضر،این
در عرصه رماننویسی فرانسه از بالزاک تا نویسندگان رمان نو میپردازد.
رمان و ادبیات داستانی فرانسه همواره دستخوش تحول و تغییر بوده است.
و بالاخره در سال 1877 زولا اولین رمان بزرگ را در این زمینه به نام
میان اندیشهها و رمان بود،اما این تلاش فقط منجر به پیدایش رمانهای دیدگاهی2در
که در این میان شاید بتوان از ژول رومن1با دو رمان قصبه احیا شده و مرگ کسی نام برد.
خود اثر باشد،در واقع به دنبال طرح این مسئله بود که رماننویس دیگر چیزی برای
رمان پیدا کرده بود رها میکنند و توجه خود را به کلیات یک تجربه زندگی معطوف
خوانندگان رمان بیشتر حاصل پدیدهای اقتصادی و اجتماعی بود تا پدیده ادبی.
اما ادبیات این دوران فقط بعد تجاری پیدا کرده بود.
شاعرانه-که قادر بود تعادل میان روایت و شعر را ایجاد کند-رمان روستایی7بود.
دهه 1930 که سالهای اوج تنوع رمان در عرصه ادبی بود شاهد ظهور رمانیهایی
اما طرح نگارش این اثر ادبی هنگامی به
نویسندگانی چون بالزاک و زولا بر این ادعا بودند که توانستهاند جامعه فرانسوی قرن
نویسنده در این آثار جامعه بحرانزده میان دو جنگ جهانی را به تصویر میکشد،و شخصیتهای
اصلی داستان تمام تلاش خود را برای تبیین ارزشهای نوینی به کار میبرند اما به دلیل سرنوشت خشونتبار
بررسی سیر تحولات رمان نشان میدهد که در طول این چهار دوره،یعنی از زمان بالزاک
تا عصر نویسندگان رمان نو،داستانسرایان به تدریج اعتماد و ایمان خود را نسبت به"