چکیده:
اصطلاح ردهشناسی کاربردهای متفاوتی در زبانشناسی دارد:ردهشناسی
برای ردهبندی انواع ساختاری در میان زبانهای مختلف به کار میرود؛ردهشناسی برای
بررسی آن دسته از الگوها یا احکام زبانشناختی که در میان زبانهای مختلف معتبر است
به کار میرود؛ردهشناسی یک رهیافت از ردهشناسی بر ردهبندی، تعمیم، و توجیه
پدیدههای دستوری بر یک مبنای تجربی ردهشناسی منطبق است.در مقاله حاضر ردهشناسی
در مفهوم ردهبندی زبانها مورد نظر است، و ردهشناسی پنج نوع ساختواژه تشخیص داده
میشود:گسسته، پیوندی، آمیخته، چندجوشی، درونتصریفی.
خلاصه ماشینی:
"به طور مثال، بلومفیلد زبانها را به اعتبار ساختواژی به سه دسته تقسیم میکند:تجزیهپذیر، مثل زبان چینی که در آن هر تکواژ یک هجا دارد؛ترکیبپذیر، مثل زبان اسکیموها که در آن مجموعه طولانی صورتهای وابسته به عنوان یک واژه به کار میرورد؛و مرکب، زبانهایی هستند که دارای هر دو صورت تجزیهپذیر و ترکیبپذیرند.
آیا زبان فارسی زبانی گسسته، آمیخته، پیوندی یا چندجوشی است؟اگر زبانها را نسبت به این ردهبندی بررسی کنیم، میبینیم که، برای مثال، زبان فارسی، که از نوع زبانهای غیر گسسته به شمار میرود، ویژگی ساخت گسسته هم دارد(5).
از طرف دیگر، ردهبندی شلگل و پیروانش مبنا را بر این قرار میدهد که تنها یک پارامتر دستوری یگانه وجود دارد و زبانها نسبت به این پارامترهای دیگری هم دارند، شیوه مقایسه قرن نوزدهم در خصوص زبانهایی که از نظر وراثتی خویشاوندی نداشتند، در آغاز قرن بیستم عمدتا به دو دلیل به بنبست رسید:روشمند نبودن، تداخل بین فرضیات زبان شناختی و ویژگیهای ملی(فرهنگی، اجتماعی، و غیره).
ب)زبانی که به طور متوسط بین دو تا دو و نود و نه درصد در هر واژه داشته باشد، زبانی آمیخته است، در صورتی که گرایش چنین باشد که تکواژهای مختلف توأما تجلی یابند(شبیه زبان لاتین).
ج)زبانی که به طور متوسط بین دو تا دو و نود و نه درصد تکواژ در هر واژه داشته باشد، زبانی پیوندی است، در صورتی که گرایش این باشد که هر تکواژ به وسیله نمود تکواژ مجزا و جداگانه تجلی یابد(شبیه زبان ترکی)."