چکیده:
«ققنوس» نیما را باید از مهم¬ترین آثار در سرآغاز سرایش شعر نو دانست. این شعر علاوهبر ویژگیهای ادبی، از نظر روایتشناسی نیز تغییر عمدهای در شیوة شاعری نیما بهشمار میرود. روایتشناسی اشعار نیما از این ¬جهت حائز اهمیت است که با شروع سرایش شعر نو، نوع روایتگری در شعر فارسی دستخوش دگرگونی شدهاست. در تحقیق حاضر با تلفیق شیوه¬های روایتشناسی و نشانهشناسی، ابتدا نشانه¬ها و رمزگان در متن انتخابی، از نظر کمی و کیفی مورد بررسی قرار گرفته و سپس برمبنای نتایج حاصله، ویژگی¬های روایی آن تحلیل شدهاست. براساس این پژوهش، نه نیمای افسانه تا ققنوس را میتوان رمانتیک کاملی دانست و نه نیمای ققنوس به بعد را سمبولیست کامل. روایت در اشعار نیما که در ققنوس شکل پختهتر و قابل قبولتری یافتهاست، در سرودههای پایانی عمر او بسیار غنیتر و درونیتر شدهاست. از این به بعد، اشعار وی کوتاهتر شده و بسیاری توضیحات اضافه از آثار او حذف گردیدهاست.
خلاصه ماشینی:
روايت شناسي اشعار نيما از اين جهت حائز اهميت اسـت کـه بـا شـروع سـرايش شـعر نـو، نـوع روايتگري در شعر فارسي دستخوش دگرگوني شده است .
براي بررسي امکانات اين شيؤە تحليل ، اشـعار نيمـا را برگزيـده ايـم و ققنوس (نيما، ١٣٨٦: ٣٢٧-٣٢٥) مصداقي اسـت کـه بـراي نيـل بـه ايـن هـدف انتخـاب شده است .
درواقع اين ضمير ناخودآگاه جمعـي اسـت کـه از طريـق رمزگـان هـاي واحـدهاي معنايي يا فرهنگي فعال مي شود و ضمير ناخودآگاه جمعي نيز عمدٔە اندوخته هاي خود را از طريق روايت ثبت و نگهداري کرده است .
اگرچه «مرد دهاتي » اشاره به يک شخص خاص است ، اما چون هيچ ويژگـي اي بـراي او برشمرده نشده و اصولا کنشي که او انجام مي دهد، خاص وي نيست و در کليت روايت نيز نمي توان جايگاهي براي او در نظر گرفت ، اين نشانه به اسم نوع بدل مي شـود، آن هـم نه نوع «دهاتي » که نوع «مرد» و حتي نوع «انسـان ».
در همـين جاسـت کـه ققنـوس شخصيت انساني خود را بروز مي دهد، چراکه براي يک پرنـده ، عبـور خلـق در نقـاط دور مسألة مهمي نيست و اين يکي شدن مرغ و آدمي است که ايـن مسـأله را حـائز اهميـت مي سازد، وضعيت روحي او را در تقابل با جامعه نشان مي دهد و مرغ را به نمادي تمام عيار از وارستگي انساني بدل مي سازد تا فرد بودن او در ميان ديگر پرندگان معنا يابد.
١٦- نقض رمزگان زبان روزمره در دو دوره شاعري نيما از ديگر مشکلات روايي اين دورٔە شعر نيما از ديدگاه نشانه شناسي ، يکـي ايـن اسـت کـه نقض رمزگان زبان روزمره در آنها اتفاق نمي افتد، به همين دليـل از رمزگـان بـا کـارکرد ادبي و با پخش محدود به ندرت استفاده مي شود.