چکیده:
جریان ادبی که نیمایوشیج بنیان نهاد در جایگاه یک سبک مشخص و مستقل، مقلدان فراوانی را به خود جذب کرد. اخوان ثالث یکی از شاعرانی است که هم در سبک و بیان و هم در انتقال اندیشه های ضمنی سیاسی و اجتماعی، تابع نیماست. «زمستان» یکی از موفق ترین شعرهایی است که از نظر شکل و انتظارات فرمالیستی، تقلیدی است محکم و گویا از نظریه ی ادبی نیمایوشیج. سر و شکل این شعر که از معنای دردآور و جهان شمولش جدا نیفتاده، در کنار مضمون تکان دهنده اش، باعث شده تا همواره مخاطبان از چالش های ساختاریش در سطحی متعالی تر، محظوظ شوند. سوال این است که راز توفیق و اشتهار شعر «زمستان» در چیست؟ در این شعر چه رازی نهفته است که در دیگر اشعار اخوان وجود ندارد، تا جایی که خوانندگان عام و خاص، اخوان را با نام «زمستان» می شناسند؟ به نظر می رسد راز موفقیت شعر «زمستان» در مضمون و پیام تکراری آن نیست؛ بلکه در شکل و ترفندهای تعبیه شده در ساختمان این شعر است؛ مولفه هایی چون «برهم نمایی عینیت و ذهنیت»، «وحدت اندیشه و احساس»، «دیالکتیک پذیرش و انکار»، «غنای موسیقی»، «همسان سازی های هنری»، «پایان پذیری خلاق» و.... از مهم ترین عواملی هستند که باعث تصعید این شعر در سطحی بالاتر از دیگر اشعار اخوان شده اند. این مقاله به دنبال کشف و ضبط اشارت های کم تر آشنا در نظام صوری شعر «زمستان» برای نشان دادن راز توفیق آن است.
خلاصه ماشینی:
"سوال این است که راز توفیق و اشتهار شعر «زمستان»در چیست؟دراین شعر چه رازی نهفته است که در دیگر اشعار اخوان وجود ندارد،تا جایی که خوانندگان عامو خاص،اخوان را با نام«زمستان» میشناسند؟بهنظر میرسد راز موفقیت شعر«زمستان»در مضمون و پیام تکراری آن نیست؛بلکه در شکل و ترفندهای تعبیهشده در ساختمان این شعر است؛ مولفههایی چون«برهمنمایی عینیت و ذهنیت»،«وحدت اندیشه و احساس»، «دیالکتیک پذیرش و انکار»،«غنای موسیقی»،«همسانسازیهای هنری»، «پایانپذیری خلاق»و...
»(کاخی،1370: 9)اخوان در مجموعهی زمستان به عنوان کانون نوگرایی شاعری خود،به اقتفا از تئوری ادبی نیما یوشیج،به طرح ساختمان و نظام فرمال جدیدی دست مییابد که علاوه بر دوری از محدودیت قالبهای موجود در ارغنون،دربردارنده امکاناتتازه و بیشتری است که آزادی شاعر را بیشتر و تامل و درگیری خوانندگان را با شعر، عمیقتر میکند.
»(نیما یوشیج،1368:24)با اسناد به این گفتهی نیما که اخوان از پیروان نظریهی ادبی اوست،میتوان گفت راز ماندگاری و توفیق شعر«زمستان»نه در مضمون و پیام آشنا و تکراری آن است،بلکه در قابلیتهای فرمالیستی و ترفندهای تعبیهشده در شکل شعر است.
باید گفت که تقابل دوگانهی پذیرش و انکار بر روساخت کل شعر و نیز بررفتار و گفتار شخصیتهایی چون راوی و ترسای پیر،حاکم است و این خود باعثشده است تا عناصر زبانی در دوسویهی این دیالکتیک،آرایش یابند.
در پیوند غنیسازی موسیقی باید گفت مکث و توقف توصیفی،یکی از عناصر بدیع و موثر در شعر «زمستان»است: هوا دلگیر،درها بسته،سرها در گریبان،دستها پنهان نفسها ابر،دلها خسته و غمگین، درختان،اسکلتهای بلورآجین، زمین دلمرده،سقف آسمان کوتاه غبارآلوده مهر و ماه، زمستان است."