چکیده:
قرن حاضر قرن اسلام و معنویت است. اسلام، عقلانیت، معنویت و عدالت را همراه یکدیگر به ملتها هدیه میدهد. تعالیم پروردگار بر اسلام عقلانیت و تفکر و تدبر، اسلام توکل بر خدا، اسلام جهاد و اسلام کار و اقدام تاکید دارد. استکبار برای جبران صدمات و ضربات ناشی از قیام ملتها در مصر، تونس، لیبی و دیگر کشورهای اسلامی، مشغول طراحی و توطئه است. ملتهای اسلامی به خصوص جوانان امت اسلامی که موتور بیداری اسلامی هستند، باید با هوشیاری، مراقبت کامل و استفاده از تجربیات دیگران، اجازه ندهند شبکة استبداد جهانی، انقلابها را از آنها برباید و راههای حال و آینده را منحرف کند. کلمة «بیداری اسلامی» مترادف با بازگشت به اسلام و احیای ارزشهای اسلامی است. در قرنهای گذشته، نظام غرب با اقدامات نظامی و فرهنگی خود توانست کشورهای اسلامی را زیر سلطة خود در آورد. این موضوع باعث شد که مسلمانان نیز دست به مقابله به مثل بزنند. در دورة معاصر که شاهد خیزش ملتهای منطقه هستیم، غربیها با مشاهدة به خطر افتادن منافعشان، در مقابل بیداری ملتها ایستادهاند و با هم متحد شده اند. جهان بعد از جهان دو قطبی نظام سرمایه داری و نظام کمونیسم هنوز شکل نهایی خود را نگرفته است. این فرصتی است که جهان اسلام بیدار شود و خود را به عنوان یک قدرت بزرگ در جهان نشان دهد
خلاصه ماشینی:
"از سوی دیگر، همزمان با مشکلات اقتصادی و اجتماعی فراوان داخلی، انعکاس ابعاد مختلف رفتارهای خشونتبار صهیونیستها علیه مردم مظلوم و بیدفاع فلسطین از یک سو و نزدیک شدن دامنة امواج نهضت بیداری اسلامی به نقاط مرزی این کشور جعلی از سوی دیگر، چنان وحشتی در دل ساکنان غاصب و فریبخوردة آن به وجود آورده که نه تنها مهاجرت معکوس را تشدید کرده، بلکه حتی مدافعان غربی و شرقی، سازشکاران و حامیان منطقهای آنها را نیز نگران کرده و باعث شده است برای در امان ماندن از آثار مخرب این امواج خروشان، تا حد ممکن خود را از مواجهه با آن دور کنند.
تأثیر انقلابهای مردمی با اینکه برای اکثر مردم جوامع غربی، تصور وجود نظامی کارآمدتر از نظامهای سرمایهداری، دور از ذهن به نظر میرسید و اگرچه در حال حاضر موج بیداری محرومان و کسانی که مورد بیعدالتی و تحت ظلم و ستم قرار گرفته اند به برخی از کشورهای خاص محدود میشود اما قطعا با آشکار شدن دستاوردهای مثبت تحولات جاری در سطح دنیا، دامنة این امواج به سایر نقاط جهان نیز گسترش خواهد یافت.
ضعف ساختار حکومتی، آشکار شدن ناکارآمدی نظام سرمایهداری، بروز مشکلات عظیم اقتصادی، تشدید بحران های اجتماعی، جنگافروزی و آثار نامطلوب حضور آمریکا در نقاط متفاوت جهان از یک طرف و دخالت در امور گوناگون کشورها، تحقیر ملتها، تحریک و حمایت مستقیم و غیرمستقیم مخالفان، زیادهخواهی و تداوم رفتار مستکبرانة دولتمردان آمریکایی برای اعمال نفوذ بر تصمیمهای سازمان ملل تنزل شدید جایگاه بینالمللی آمریکا در میان افکار عمومی جهان، بیداری ملتها و دهها دلیل دیگر از طرف دیگر، سبب شده است که این کشور به تدریج موقعیت راهبردی خود را به عنوان یک شریک مطمئن برای حکومتهای وابسته از دست بدهد."