چکیده:
نویسنده در این مقاله به بررسی نظریات موافقان و مخالفان روش «تفسیر براساس ترتیب نزول» میپردازد در این راستا نخست به ادله نظریه موافقان اشاره کرده که عبارت است از: سیره پیامبر (ص) و امام علی (ع) ، تأثیر در فهم بهتر، تاثیر در تشخیص روایات تفسیری از غیر تفسیری و کشف روش ایجاد تحول اجتماعی. آنگاه به نقد این ادله پرداخته است سپس به دیدگاه مخالفان اشاره کرده و ادله این نظریه را که عبارت است از: فقدان مبنای قطعی، پیامدهای ناگوار، مخالفت با باوره پیامبر (ص) و فقدان نتیجه قابل توجه، مورد بررسی و نقد قرار داده است و بر این باور است که برخی از این ادله قابل پاسخ دادن است. در پایان نویسنده با استفاده از چند مقدمه به این نتیجه میرسید که روش تفسیر بر اساس ترتیب نزول چندان سودمند نیست.
In this article، the writer examines the theories of the proponents and opponents of the method of "interpretation based on Revelation order." In this line، first he points out the proofs of the proponents' theory، including: the sīra of the prophet (A.S.) and Imam ‘Alī (A.S.)، the impact of better understanding، the impact of distinguishing interpretation from non-interpretation traditions، and discovering the procedure of creating social development. Then he goes on to criticize these proofs and after that he points out the opponents' theory and examines the proofs of this theory، which include: lack of definite basis، adverse outcomes، opposition to the Prophet (S.A.W.)'s belief، and lack of considerable result، believing some of these proofs can be answered. In the end، using several premises، the writer comes to the conclusion that the method of interpretation based on Revelation order is not of much benefit.
خلاصه ماشینی:
"این دلیل درست است، زیرا چینش آیات در سورهها اگر با دستور پیامبر اکرم باشد و خود آن حضرت آیات نازل شده را به ترتیب زمانی کنار هم قرار نداده، بلکه معیار دیگری را که برای ما معلوم نیست در چینش آیات در سورهها نظرگرفته باشد، این بدان معنا خواهد بود که ترتیب زمانی نزول در فهم آیات یا درس تربیت گرفتن از آن اهمیت نداشته است، وگر نه پیامبر نباید این مهم را نادیده میگرفت.
اگر چنانچه ترتیب و طولیت مجموعههای آیات اهمیت داشت، از این عنصر باید به عنوان یک عنصر سوم یاد میشد و همان گونه که از فلسفه نزول تدریجی راجع به پیامبر و مردم سخن رفته بود، در مورد قرآن نیز تذکر داده میشد که یکی از علتهای نزول تدریجی آیات این است که میان آنها ترتیب و نظم طولی وجود دارد که باید در فهم و عمل مورد توجه قرار گیرد، چه اینکه اهمیت این ویژگی قرآن کمتر از اهمیت آن دو عنصر دیگر نیست.
در پایان یادکرد این نکته خالی از لطف نیست که یکی از طرفداران روش تفسیر بر اساس ترتیب نزول که سخت از این روش دفاع میکند، خود در نقد روایاتی که حکایت از شک پیامبر در آغاز وحی دارد، از این روش دست برداشته به آیاتی تمسک میکند که سالها بعد نازل شده است و دلالت بر بصیرت آن حضرت نسبت به رسالت و راهش دارد."