چکیده:
گفتوگو در صورتهای مختلف خود اعم از محاوره و مکالمات عادی تا بحثها، جدالها و مذاکرات فکری در دنیای علم نقش اساسی دارد، به طوری که دنیای دانش را میتوان همچون یک فضای مکالمه و گفتوگو توصیف کرد.این مقاله با کاربرد شاخص کیفی چگونگی گفتوگوها و تعاملات بین اصحاب جامعهشناسی در ایران به بررسی میزان توسعهیافتگی دانش جامعهشناسی ما میپردازد.تمایز بین دانش الگویی و دانش پیشالگویی، زمینه مفهومی لازم را برای ارزیابی جامعهشناسی به عنوان یک دانش پیشالگویی فراهم میکند. این مقاله با استناد به ارزیابی کارگزاران رشته، مباحث مفهومی خود را با زمینههای تجربی پیوند میزند و به عنوان راهبردی اساسی برای تکوین الگویی جامعهشناسی در ایران، ضرورت ارتقا سطح گفتوگو در بین کارگزاران، اساتید و دانشجویان این رشته از یک سو و بین آنان و مردم و علایق عمومی از سوی دیگر را مطرح میکند.
خلاصه ماشینی:
این مقاله با استناد به ارزیابی کارگزاران رشته، مباحث مفهومی خود را با زمینههای تجربی پیوند میزند و به عنوان راهبردی اساسی برای تکوین الگویی جامعهشناسی در ایران، ضرورت ارتقا سطح گفتوگو در بین کارگزاران، اساتید و دانشجویان این رشته از یک سو و بین آنان و مردم و علایق عمومی از سوی دیگر را مطرح میکند.
آیا پس از گذشت بیش از شش دهه از تشکیل اولین کلاس درس علم الاجتماع میتوان از توسعهیافتگی جامعهشناسی ایران سخن گفت؟برای بررسی میزان نهادینگی یک رشته شاخصهای کمی و کیفی متعدد وجود دارد و این مقاله در بررسی خود از شاخص کیفی چگونگی تعاملات و گفتوگوها بین کارگزاران رشته استفاده میکند.
دومین بخش این نوشتار زمینههای نظری را برای طرح و بسط فرضیه ما فراهم مسازد، و فقدان ارتباط و گفتوگو بین اصحاب دانش را به عنوان مسئله اصلی در رشد رشتههای علمی مورد بحث قرار میدهد.
در سومین بخش این زمینههای نظری با برخی از استنادهای تجربی در رابطه قرار میگیرند و مسئله پژوهش با مفهوم«علم پیشالگویی»-که کوهن آن را در مقابل علم الگویی به کار میبرد-صورتبندی و با استناد به آثار برخی از اساتید، وضعیت رشته جامعهشناسی در ایران به عنوان رشته پیشالگویی توضیح داده میشود.
در این بخش پیوند بین فهم متون و گفتار همچون دو شکل انتزاعی و انضمامی روابط و مناسبات در بین اهالی دانش با آگاهی علمی از واقعیتها و پدیدهها مورد بحث قرار میگیرد و مشابهتهای زیست جهان 1 روزمره و زیست جهان علم تحلیل میشود.