چکیده:
نگاهی به تاریخ رویدادهای اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی ایران نشان میدهد که
رخدادهای بزرگ اجتماعی تأثیری مثبت یا منفی بر نقشهای زنان دارد و نقشهای ناپویا
را به جنبش درآورده و زنان بیشتری تأثیر مثبت را از رویدادهای یاد شده
پذیرفتهاند.در ایران چندین پدیده بر پویایی نقش زنان تأثیر داشته است:دگرگونیهایی
همچون نوگرایی(مدرنیزاسیون)با سویههای خوشآیند و ناخوشآیند آن از دو سدهی پیش
تا کنون و آغاز دادوستدهای دانش و اندیشه در گسترهی جهانی، مشروطهخواهی و کاهش
سویههای خودکامهگی در لایههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، خانوادهگی، و پرورشی،
دگرگونیها اندیشهگی و اجتماعی و فرهنگی پدید آمده در انقلاب اسلامی ایران، دورهی
هویتیابی، و ویژهگیهای نوین جهانی شدن، هر یک به گونهئی در دگرگون شدن نقش زن
دست داشته است.در قلمروی هنر، میتوان پایهگذاری مدرسهها و دانشکدهی هنری را نیز
به آن افزود.در این راه زنان هنرمند برجستهئی به آفرینش هنری پرداختند که در این
نوشتار، آثار آنان دستهبندی و بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"در ایران چندین پدیده بر پویایی نقش زنان تأثیر داشته است:دگرگونیهایی همچون نوگرایی(مدرنیزاسیون)با سویههای خوشآیند و ناخوشآیند آن از دو سدهی پیش تا کنون و آغاز دادوستدهای دانش و اندیشه در گسترهی جهانی، مشروطهخواهی و کاهش سویههای خودکامهگی در لایههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، خانوادهگی، و پرورشی، دگرگونیها اندیشهگی و اجتماعی و فرهنگی پدید آمده در انقلاب اسلامی ایران، دورهی هویتیابی، و ویژهگیهای نوین جهانی شدن، هر یک به گونهئی در دگرگون شدن نقش زن دست داشته است.
اما نگرش زنان هنرمند به این رویکردها چهگونه بوده است؟ نکتهی قابل توجه این است که در این راه، بهویژه در روندهای هویتگرا، خط و خوشنویسی، مناظر بومی و ملی و ابزار و وسایل سنتی، گلیم و گبه و ترمه و نگارگری، هر یک به گونهئی مورد توجه زنان بوده است و در این زمینهها دست به نوآوری زده و به مکاتب گوناگون توجه داشتهاند، مگر مکتب سقاخانه و سازههای شکلی و محتوایی آن؛و پرسش اینجا است که چرا؟آیا روح نوآوری و خلاقانهی زن، مکتب سقاخانه و سازههای آن را کهنه شمرده و هرگز نخواسته است با آن کنار بیآید و آن را در جنبش هنر امروز ایران سهیم کند؟آیا به دلایل روان شناختی، سازههای مکتب سقاخانهئی یادآور و نماد فشارهای جامعهی سنتی بر جامعهی زنان بوده است؟آیا والایی مفهومی و محتوایی سقاخانه باعث شده که زنان نخواهند به هیچ روی به صورت شکلی به سازههای دیداری آن نزدیک شوند و نگاهی شکل گرایانه به مفهومی والا بیافکنند که به ژرفای ایمان و ارزشهای انسانی یا الهی آنها مربوط میشود؟ در پایان میتوان گفت در راه آزاد شدن از درون که در پرتو روندی از دستیابی به دادهها و آگاهیها به دست میآید، زنان نقشی حساس در جنبش هنر امروز ایران داشتهاند."