خلاصه ماشینی:
"سخن آقای معصومی همدانی در این باره نیز قابل توجه است که مینویسند:«سؤال مهم این نیست که آیا فخر رازی متکلمی از نوع متکلمان دیگر یا فیلسوفی از نوع فیلسوفان دیگر بوده است یا نه،بلکه مسأله اصلی این است که اگر متکلم یا فیلسوف بوده،چه نوع متکلم یا فیلسوفی بوده،و چه چیزی-اعم از لحاظ موضوع یا روش-بر کلام یا فلسفه افزوده و آنچه را افزوده از کجا گرفته و چگونه با سایر مطالب سازگار کرده است،آیا اصلا در این امر موفق شده است یا نه؟اهمیت متفکری چون فخر رازی بیش از آنکه در نفس آراء او باشد،در نقش تاریخی اوست».
اما از جوانها که بگذریم،آیا به واقع مگر نسلهایی که پا به سن گذاشتهاند و یا نسلهایی که بر میان و میانه جوانی و پیری ایستادهاند چه مقدار با این متفکر و اندیشمندان دیگری چون او آشنایی دارند؟مگر بجز کتاب استاد دادبه کدام اثر تحقیقی دیگر درباره اندیشمند بزرگی همچون امام فخر رازی در زبان فارسی به رشته تحریر و تألیف درآمده است؟لذا به نظر میرسد جا دارد تا استاد دادبه آستین همت بالا زده و کتاب خویش را بسط دهند و کتابی در خور از خود به یادگار بگذارند تا دیگر اقشار علاقهمند نیز از فیض وجود چنین کتابی بیش از پیش برخوردار و مستفید گردند.
سخن مرحوم استاد منوچهر بزرگمهر قابل توجه است که مینویسد: «تحقیقات جدیدتر علمی و روانشناسی اصلا در جواز استعمال و اطلاق لفظ وجود بر امور ذهنی تردید میکند و مانند امام فخر رازی علم را نسبتی میان ذهن و امور خارجی میداند و ایراداتی که به این رأی وارد شده(از قبیل اینکه با علم به معدوم و علم به نفس منافات دارد)مندفع میدانند»."