چکیده:
آیا فهم دین، ممکن است؟ اگر آری، آیا روشمند است؟ و اگر آری، منطق فهم دین چیست؟ برجستهترین سؤالهای روزگار ما در باب دینپژوهی و معرفت دینی است، اما دانشهای دینپژوهی موجود برای پاسخگویی در خور به این دست پرسشها از کمال و کفایت لازم برخوردار نیستند.
مؤلف معتقد است: تقسیم ثلاثی دین (عقاید، احکام و اخلاق) تقسیم شاملی نیست. همچنین او مدعی است مدارک دریافت و درک دین بیش از منابعی است که تا کنون در جهان اسلام رایج شده است ضمن این که برخی از مدارک رایج، فاقد حجیت و کارایی برای منبعیت معرفت دینی است. از این رو باید دانش کارآمدتری برای فهم جامع و روزآمد دین سامان یابد.
سپس مؤلف برای منطق فهم دین سازمان علمی جدیدی با محوریت «پدیده فهم دین» ـ به عنوان کانون مباحث منطق فهم دین ـ و لحاظ رابطه و مسائل عناصر پنجگانه (مبدأ دین، مدارک دین، مدرک ساحات و غایات دین، مدرک و مفسر دین، منطق ادراک دین با این پدیده ارائه میکند، وی در این مقاله پیشنهادهایی را در زمینه دستگاه معرفتی درک کارآمد و روزآمد دین که با پذیرش نقادانه بخشهای عمدهای از دستآورد علوم دینپژوهی سنتی و جدید، صورت میبندد، مطرح کرده است، نویسنده در زمنیه مبانی، مدارک، روشها، قواعد و ضوابط فهم دین و نیز نحوه تقسیم گزاره و آموزههای دینی و سازوکار آسیبشناسی و سنجش معرفت دینی نظرات تازهای را پیش نهاده است.
خلاصه ماشینی:
"باید مباحث و مسائل اصول فقه از مباحث فلسفه فعل اجتهاد (مانند ماهیت، چرایی و ضرورت اجتهاد، تعلیل و تحلیل تکثر و تطور در اجتهاد، بخشهایی از مبحث مهم اجزاء،(27) همچنین از مباحث فلسفه فن اجتهاد (فلسفه علم اصول = مانند ماهیت، موضوع، مسائل، ساختار مطالب، غایت، روششناسی، منابع، مبانی مدعیات، ماهیت قضایای اصولی، نسبت و مناسبات این علم با سایر علوم) و همینطور از مباحث فلسفه احکام (علل الشرایع) و نیز از فلسفه دین و فلسفه علم فقه، تفکیک گردد و مباحث هریک در قالب دانشی مستقل سامان یابد و به مثابه علوم پیشینی و فرافقهی، تحقیق و تدریس شود و دانشپژوهان اصول نیز در حد نیاز خود از آنها منتفع شوند، یا ـ دستکم ـ با عنایت و در حد ضرورت، به عنوان پیش آموخت و درآمد دانش اصول، مورد تدریس و تدرس قرار گیرد (چنان که برخی اصولیان، پارهای از این مباحث را تحت عنوان مقدمه در کتابهای خود آوردهاند)اطاله بلاطائل و طرح احتمالات بلاقائل نیز از دیگر ناراستیهای علم اصول است؛ راستی را مباحثی از قبیل طلب و اراده،(28) و معنای حرفی، چه میزان در استنباط فقهی دخیل است یا عملا دخالت داده میشود؟سازمان رائج علم اصول، فاقد محوری جامع و مانع است، همچنین چیدمان مباحث آن، مرتب و مترتب نیست، گاه مباحث عقلی و غیرزبانی با مباحث لفظی درآمیخته مانند بحثهای اجزاء، مسأله ضد، اجتماع امر و نهی و تقسیم حکم و واجب و..."