چکیده:
بیش از پنجاه سال است که از عمر نهاد برنامهریزی در ایران میگذرد و دولت،همچنان این نهاد را مطمئنترین راه توسعه و رشد اقتصادی کشور میداند.برنامهریزی برای دولت، مهمترین عامل دلگرمی و امیدوارکنندهایی بوده است تا کارگزاران و مجریان آن پیوسته باور داشته باشند،مهمترین و نهاییترین رسالت خود را در قبال جامعه انجام میدهند.حال آنکه این منظر،ابتداییترین درک از سامان برنامهریزی و مهمترین دلیل شکست آن در جامعه ایران (حداقل عصر پهلوی)بوده است.
تجربه نظام برنامهریزی در عصر پهلوی دوم نشان میدهد که برنامهریزی دولتی توسعه به دلایل مختلف اجتماعی و سازمانی،پیامدی جز نابسامانی و ایجاد تضادهای چندگانه در لایههای زندگی اجتماعی مردم نداشته است.سامان برنامهریزی در کشور بیش از آنکه مترصد توسعه باشد،عاملی برای کنترل آن و تحکیم نفوذ دولت در چرخه اقتصاد،سیاست و فرهنگ بوده است.نظام برنامهریزی که از منظر نظام جهانی در راستای وابستگی و توسعه سراسیمه طراحی و تنظیم شده است،در ایران بر دیکتاتوری دولت و دوگانگی ساختاری در بخشهای مختلف جامعه افزود.
مقاله حاضر،که روند برنامهریزی توسعه در ایران عصر پهلوی دوم را بررسی میکند،دو دسته محدودیتهای عملیاتی و ساختاری را به همراه تعامل و همزیستی نامناسب دولت با سامان برنامهریزی،مهمترین دلیل ناکامی برنامهریزی توسعه در کشور قلمداد میکند.
خلاصه ماشینی:
"در مقاله حاضر ضمن توجه به چگونگی استقرار نظام برنامهریزی(سازمان برنامه)در کشور و فعالیتهای چندگانه آن،هدف این است که عوامل موثر بر ناکامی سامان برنامهریزی توسعه در کشور در عصر پهلوی دوم،مورد بررسی قرار گیرند.
بهطور روشن دو شکل مهم و کلان از محدودیتهای این نوع توسعه،شامل محدودیتهای عملیاتی یا اجرایی و فرهنگی یا ساختاری مورد تاکید بودهاند که در اینجا به اجمال بیان میشوند: الف-محدودیتهای عملیاتی و مادی؛عواملی مانند برنامهریزی کاملا متمرکز،محرومیت و فقر، وجود تکنولوژی نامناسب و سیاستهای کلان اقتصادی حکومتها،بیقدرتی و ناتوانی مردم برای مشارکت در فعالیتها،همگی بهعنوان موانعی هستند که درک ابزاری و مکانیسمی از توسعه به وجود میآورند.
این برنامه با اهداف تسریع در رشد اقتصادی و افزایش درآمد ملی با اتکای بیشتر به توسعه صنعتی و بالا بردن بازده سرمایه،توزیع عادلانهتر درآمد،کاهش نیازمندیها به خارج و تنوع بخشیدن به کالاهای صادراتی کشور تنظیم شده بود(سازمان برنامه و بودجه،قوانین برنامه عمرانی چهارم؛سالنامه آماری 1348:بخش بودجه).
ما ضمن تاکید بر تعامل دولت و نظام برنامهریزی،عوامل مربوطه را در نگرش و اعتقاد به کارایی سامان برنامهریزی از سوی اصحاب قدرت، نحوه استفاده از قابلیتهای فرهنگی و ظرفیتهای ملی،اتکای شدید برنامهها به قیمت و بازار نفت و عدم تشخیص و تعریف جایگاه دقیق سازمان برنامه و بودجه در سامان تشکیلاتی کشور کنکاش میکنیم.
این نوع برنامهریزی که کاملا معطوف به توسعه اقتصادی است،در اثر عوامل دیگر بویژه عوامل سازمانی و محیطی،سبب نوعی شکاف میان بخشهای اجتماعی میبود که در نهایت به نابسامانی و دوگانگی ساختاری در کشور کمک کرد."