خلاصه ماشینی:
1 خلاف آمد و پارادوکس بیتردید از عوامل بلاغت افزایی است که پایه و مایهء سخن را بالا میبرد،و گیرایی و دلنشینی و ذوقپذیری آن را افزونی میبخشد،راز و رمز این بلاغتافزایی در این است،که اینگونه تصاویر از یک سو جدید و نوآییناند و معلوم است که مضامین نوآیین و جدید چه مایه ذوقپذیرتر و ذهننشینتراند از مضامین کهنه و مکرر که چه بسا گریز و رمندگی ذوق و ذهن را نیز سبب میشوند،و از دیگر سو تعجب انگیزند و شگفتیزا،و همین تعجبزایی سبب میشود تا بیشتر مورد توجه،تحسین و پذیرش ذوق و ذهن قرار گیرند، زیرا هر تعجبانگیزی توجهانگیز نیز هست.
2 اما گفتنی است،که خلاف آمد با همهء بلاغتافزایی و سخنآرایی،و با اینکه از ویژگیهای پرکاربرد برخی از سبکهای ادب فارسی است،در بلاغت و نقد ادبی گذشته مورد توجه نبوده است،و به عنوان یک آرایهء بدیعی یا یک شیوهء بیانی از آن بحثی نشده است،از امروزیان نیز جز دکتر شفیعی که به دلیل آشنایی و اثرپذیری از اصطلاحات ادبی فرنگی تنها دربارهء «پارادوکس»و نه مطلق خلاف آمد،اشاراتی دارد،کسی را نمیشناسم که به این نکته توجهی کرده باشد.
ترکیب«خلاف آمد»در متون ادبی ما سابقه دارد از جمله: هر چه خلاف آمد عادت بود قافله سالار سعادت بود (نظامی) از خلاف آمد عادت بطلب کام که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم (حافظ) نیز به صورت«خلاف عادت» عجب سروی است آن قامت عجب تر آب آن عارض خلاف عادت این دائم ستاده آن روان باشد (کمال خجندی) البته مقصود آنها از«خلاف آمد»به صورت یک عقیدهء خرافی این بود،که به دلیل کژروی چرخ و به قصد فریب نیروهای شرور باید مقصود را از راه مخالف معمول پیگیری کرد.