چکیده:
نفاق پدیده ای اجتماعی است که به صورت یک جریان معارض پنهان شده در زیر چتر دین در زمانی که حکومت اسلامی و حکومت قرآنی و حق به وجود می آید شکل گرفته و میکروب آن رشد می کند و جامعه ی نوپا و انقلابی را از درون مورد تهدید قرار می دهد.در برابر پدیده ی نفاق و پیش گیری از آسیب های آن بهترین روشی را که قرآن کریم برگزیده است شناسایی و افشای چهره ی منافقین است. از این رو، قرآن کریم با صراحت راجع به منافقین سخن گفته است؛ اگر چه افرادی را معین نکرده، اما هر کدام از آیات که درباره ی ماجرایی وارد شده است، وقتی در مورد آن ماجرا ذکر می شود و این ها کنار هم قرار می گیرند، مشخص می شود که قرآن آن را معین و معرفی میکند، کما این که آیات سوره¬ی منافقون تماما درباره ی عبدالله ابن ابی است. از منظر قرآن کریم خطر نفاق به مراتب از خطر کفار بیشتر است، لذا در اول سوره ی بقره، هنگامی که قرآن انسان ها را در سه دسته و گروه قرار می دهد، درباره ی کفار، دو آیه و درباره ی منافقین، بیش از ده آیه مطلب ذکر می کند. این به جهت آن است که پرداختن به جریان نفاق و ترسیم چهره ی آن برای مؤمنین در صدر اسلام، و در تمامی دوران ها از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. زیرا هنگامی که دشمن در پرده ی نفاق خود را پوشانیـد و انسان نمی داند که او دشمن است، رفتـاری براساس یک دشمن با او تنظیم نمی کند، لذا منافق می تواند از فرصت استفاده کرده و به اهداف خود، که ضربه زدن به نظام اسلامی است، دست پیدا کند. این مسأله سبب شده است که در قرآن به مسأله ی نفاق به تفصیل و با حساسیت خاصی پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
"اینها هردو یکیاند اصل جریان و سیمای کلی اینجامعه مثل آنجامعه است امروز هم یک انقلابی به وجود آمده برمبنای اسلام و یک جامعهای درست شد برمبنای دین و قرآن، آن روز منافقین به زبان خود را مدعی ایمان و معتقد به اسلام و انقلاب رسول الله صلی الله علیه و اله میدانستند امروز هم منافقان جامعهی ما نه فقط سازمان منافقین، فلان حزب و فلان دستگاه نه همهی کسانی که در جامعهی ما قلبا معتقد به انقلاب و اسلام نیستند که این از حرفشان از کارشان از روششان از اظهارات آنان اگر دقت کنید معلوم میشود اینها هم امروز ظاهرشان معتقد به اسلام است اما باطنشان غیرمعتقد به اسلام که این مشخصهی اصلی منافق این است که به زبان یک چیزی میگوید که به قلب معتقد نیست،دروغگوست."