چکیده:
نویسنده در این نوشتار از زاویه ی جدیدی به مسأله ی فتنه ی اجتماعی و بیشتر در تبلور نفاق نگریسته است. شکل کار در مایه ی بنیادی و توصیفی و به روش اسنادی آرشیوی و کتاب خانه ای، با هدف راهبردی در شناخت جریان انحرافی می باشد. نویسنده از زاویه ی پدیدارشناختی به جریان ها و در این موضع به فهم پدیده-ی اجتماعی نظام اسلامی پرداخته، از پنج خصوصیت آن پرده بر می دارد تا کنه و ماهیت آن به عیان بازنمایی گردد؛ و این بدان خاطر است که در بخش دوم نوشتار عوامل و عناصر تهدید و آسیب به روشنی مورد شناسایی واقع شوند. وی در بخش دوم با خاطرنشان ساختن این که چالش های اصلی نظام اسلامی و مسأله ی انحراف و نفاق بزرگ ترین چالشی است که نظام ما در مقابل خود دارد، به طرح عمده ی آنها به عنوان مانع در ارائهی یک حکومت کارامد پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"بخش نخست پدیدارشناسی نظام اسلامی فهم پدیدههای اجتماعی به روشهای خاص خود نیاز دارد و همین مسأله میتواند سرآغازی برای توجه علمای ما به اینگونه مباحث و معارف باشد که از معارف اجتماعی و انسانی مهم عصر ماست.
بیشک،میان اینکه مردم به یک نظام اعتماد داشته باشند،و اینکه از کارامدی دستگاههای اجرایی نظام هم راضی باشند،تفاوت است؛یعنی ایندو،میتوانند باهم نباشند!اتفاقا در همینجا،افرادی که میخواهند علیه تفکر و حکومت اسلامی کار کنند، میکوشند این مرز را بردارند و بگویند:اینگونه نمیشود که شما بگویید فلان اداره بد است،ولی نظام اسلامی خوب است؛پس نظام اسلامی چیست؟ با اینهمه،تفاوت یاد شده وجود دارد و مخصوص ما نیست؛در همهی نظامهای سیاسی دنیا،بین کارامدی و مبنای مشروعیت نظام،مرز بسیار دقیق و روشنی وجود دارد.
اگر کسی بخواهد ما را عوض کند،حتی رئیس جمهور،یا نخستوزیر،باید کمیتهای تشکیل دهد که در آن بررسی شود که آیا این فرد خوب کار کرده یا بد،و باید عوض شود یا نه؟ البته اگر چنین چیزی در کشور ما اجرا شود،همهی دستگاهها از کار میافتند،زیرا وزیر میگوید حتما باید فلان فرد باشد و من با غیر او نمیتوانم کار بکنم!و این طبیعی هم هست و حق دارد که بگوید افراد باید عوض شوند، زیرا عدم کارامدی در اصل مدیریت وجود دارد.
از اینجا معلوم میشود که ما با یک مسألهی مهمی روبرو هستیم؛یعنی یک نوع هویت برای نسل جدید در حال القا و شکلگیری است و این هویت در این جریان اجتماعی ما نقش داشته است."