چکیده:
یکی از راه های درک مفهوم متون تاریخی از جمله نصوص احادیث تفسیر به رای، بررسی دریافت مخاطبان این متون از آنها می باشد. این مقاله قصد دارد با استخراج نوع نگاه مسلمانان سده های نخست به مقوله تفسیر به رای و ارائه یک سیر تاریخی از روند تحول آن، زمینه دستیابی به معنا و مقصود اصلی احادیث تفسیر به رای را هموار تر کند. در سده نخست هجری، صحابه و تابعان هر نوع بیان قرآنی را که بر اساس اثر سلف صالح نباشد تفسیر به رای می دانستند و با اعتقاد به اینکه فعالیت تفسیری آنها براساس رای نیست عملا به شکل گسترده ای قرآن را تفسیر کردند. در سده دوم هجری، با تردید در آلوده نبودن میراث تفسیری سده نخست به رای گرایی، جبهه گیری ها و اتهامات آغاز می شود. این روند در سده سوم هجری تقویت می شود. در سده چهارم هجری، نخستین تلاش ها برای ارائه خوانشی جدید از تفسیر به رای شکل می گیرد و پس از مستدل شدن آن در قرن پنجم، در اواخر همین سده خوانش جدید به عنوان یک تلقی جدید از تفسیر به رای در سنت تفسیری جامعه مسلمانان نهادینه می شود.
خلاصه ماشینی:
"دوم آن که نباید فراموش کرد که ادبیات دینی مربوط به تفسیر به رأی گریزناپذیر است چرا که روایات صریحی در این خصوص از زبان پیامبر(صلی الله علیه و آله)صادرشده که در دوره صحابه شناخته شده و رایج بوده است؛اما در خصوص اعمال رأی درحوزه احکام علاوه بر اینکه روایات صریحی در نهی از آن دوره پیامبر و صحابه دردست نیست،از نیمه دوم قرن نخست هجری شاهد برخی روایات هستیم که جایگاهرأی را پس از قرآن،سنت و اثر سلف صالح تثبیت میکند.
(ابن عدی،208/3) این نوع جبههگیریها تنها ناشی از ابراز تردید در سنت تفسیری پیشنیان و پی بردن بهرواج اعمال رأی در آن نیست،بلکه به نظر میرسد در طرف مقابل جبههای باشد کهعلاوه بر اینکه در روش خود رأی را اعمال میکند به آن میبالد و به عنوان یک سبکو روش بر آن تأکید میکند،چیزی که در اوایل سده نخست هجری تقربیا بیسابقهاست و حداکثر اگر عدهای با آگاهی و اختیار تفسیر به رأی میکردهاند از تفوه به آنهراس داشتهاند.
در اواسط قرن سوم تألیف تفسیری همچون تفسر منسوب به امام حسن عسکری(علیه السلام)و تأکید عالمان شیعی همچون فضل بن شاذان(د 260 ق)بر به کارگیریرأی در برابر وحی و کتاب و سنت(ابن شاذان،60)حاکی از ادامه روند پایبندی برتفاسیر مأثوری در این دوره است که بالطبع میتواند معلول عدم تغییر جدی در نحوهنگرش جامعه مسلمانان به مقوله رأی تفسیری و تفاسیر ساخت یافته براساس آن باشد.
(زرکشی،162/2) گزارشی که راغب اصفهانی(د 502 ق)در اواخر سده پنج ارائه میکند نشان میدهد کهتلقی جدید از تفسیر به رأی که از واگرایی در دریافت معنای رأی پرهیز دارد دست کماز اواخر قرن پنجم هجری به عنوان یک نگاه به قرآن در جامعه مسلمانان و سنتتفسیری آنان نهادینه شده است."