خلاصه ماشینی:
"گزارشهای متعددی تاکنون انتشار یافته است ولی همه درباره چگونگیکار بمب اتمی سخن گفتهاند،اما برای اولین بار درین کتاب بمب اتمیاز نظر علمی و پیچیدگی محاسبات آن به رخ مردم کشید نشده است،بلکهاز نتیجه کار بمب بمیان آمده است،آن هم از چشم افرادی که عملامتحمل بزرگترین ضایعه و فاجعهای شدهاند که تاکنون در جهان رویداده است: ناشر صاعقهای بی صدا درست ساعت هشت و پانزده دقیقه صبح روز ششم اوت به وقت ژاپنلحظهای که بمب اتمی بر هیروشیما انداخته شد،دوشیزه«توشیکو ساساکی»5ماشین نویس اداره کارگزینی کارخانه«قوطی سازی شرق آسیا«سر جایخود نشسته و برای صحبت کردن با دختری که پشت میز کناریش نشسته بودسرش را بر گردانده بود.
آقای«تانیموتو»خود را از رودخانه بالا کشید و نفس زنان درطول رود شروع بدویدن کرد تا به محوطۀ«شینتو»19که در حالسوختن بود رسید،«تانیموتو»به طرف چپ پیچید و براه افتاد تا آتش رادور بزند که ناگهان یکه خورد،چون همسرش را دید که پسرشان را دربغل دارد.
در بین راه چندهای بسیاری دیده میشد،دکتر با تعجب{Yبقیه در صفحه 61Y} &%10006IGNG100G% هیروشیما(بقیه) فکر میکرد چگونه چنین فاجعهای ممکن است در یک آن اتفاق بیفتد؟ شب هنگام آنها به منزل خویشاوند دکتر فوجی رسیدند،این خانهاز مرکز شهر حدود پنج میل فاصله داشت،با وجود این سقف آن کاملاخراب شده و پنجرههای آن شکسته بود.
به همین علت درختان،نیها و سبزههاهمه سالم مانده بودند و این فضای سبز،پناهگاه خوبی برای افراد شده بود،زیرا همه تصور میکردند که اگر امریکائیها دوباره حمله کنند تنها ساختمانهارا بمباران خواهند کرد."