خلاصه ماشینی:
"سؤالات مطروحهی مدیریت حول محورهایی از این قبیل دور میزند که: چگونه میتوان کنترل مؤثری بر منابع سازمان داشت؟چگونه میتوان با تحول فرهنگی،بهرهوری را ارتقا بخشید؟چگونه میتوان کارآفرینان سازمانی را پرورش داد؟ رویکرد حاکم در تمامی این موضوعات،رویکردی اقتصادی منش،اثباتی و قطعیگراست که تنها دغدغه مدیریت در چنین دیدگاهی مترادف با ابزاری است که بازدهی و بهرهوری بالاتر را تأمین مینماید.
آنچه در تمامی این دیدگاههای جدید مدیریت که گاهی مدیریتگرایی نیز نام گرفته است نقش بنیاد و اساسی دارد،غلبه اندیشههای اقتصادی بر سایر مفروضات زیربنایی مدیریت است.
تئوریهای مدیریت بیشتر از آنچه از جامعهشناسان،روانشناسان و مردمشناسان تأثیر پذیرند،به دیدگاههای اقتصاددانان اتکا پیدا کردهاند و بجای آنکه نظریات اقتصادی مکمل نظریات مدیریتی باشند،جایگزین آنها گشتهاند.
دیدگاههای مدیریتگرایی در شیوههایی چون برونسپاری،خصوصیسازی و کوچکسازی دولت جلوهگر شدهاند،که تماما نشأت گرفته از نظریات و مدلهای اقتصادی است و سایر مسائل و معظلات مدیریت از دایره توجه آنها خارج است."