خلاصه ماشینی:
"منقد محترم که از یکسو اصل برتر بودن ضبط کهنترو دشوارتر را نمیپذیرند و یا آنرا از سوی مصحح ادعایبزرگ میشمارند،از سوی دیگر احتیاط مصحح را حملبر نقص کار او میکنند و گمان میکنند اگر کسی از اینروش پیروی کرد باید حتما آنرا در هر مورد اختلافضبط به کار بندد،ولی در همان حال ناروا به مصححنسبت میدهند که شاهنامه را براساس یک زبان فرضیتصحیح کرده است و در عین حال،خود چنانکه خواهیمدید واژههایی را که اصلا در دستنویسهای شاهنامه دیدهنشدهاند،از متون مختلف میگیرند و به متن شاهنامهوصله میکنند و نام این کار را تصحیح تحقیقیمیگذارند.
پس لابد در مصراع نخستین هم چرمه به تخت تشبیهنشده است،بلکه به معنی خود تخت است و چون چرمهدر حال چمیدن است،پس چمان چرمه به معنی تختروان است؟اکنون ایشان تأیید قول خود را دو گواه دیگراز شاهنامه افزودهاند: {Sبه یزدان که بیزارم از تخت و گاه#اگر نیز بیند سر من کلاهS}{Sقبا جوشن و اسب تخت منست#کله خود و نیزه درخت منستS}و: {Sببردند بسیار با هوی و تخت#نهادند بر تخت زیبا درختS}و بنده باز عرض میکنم که در مثال اول نیزه و در مثالدوم اندام رستم به درخت تشبیه شده است و در اینجاهم هیچ سخنی از درفش نیست و حتی شاعر چند بیتپائینتر از مثال دوم توضیح داده است: {Sنبد جا تنش را همی بر دو تخت#تنی بود یا سایه گستر درخت؟S}البته منقد محترم در اینجا از علم اشتقاق کمکگرفتهاند و گفتهاند که بر اساس این علم حرف ف به ختبدیل میگردد."