چکیده:
تعیین کارایی یک سازمان و مقایسه آن با کارایی دیگر مؤسسات میتواند سرمایهگذاران را در جهت نیل به اهداف سرمایهگذاری یاری دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تشکیل سبد سهامی از شرکتهای کارا با استفاده از رویکرد تحلیل پوششی دادهها در جهت کسب بازدهی بیش از متوسط بازدهی بازار است. برای این منظور، الگوهای ورودیمحور و خروجی محور در شرایط بازدهی نسبت به مقیاس ثابت(CCR) و بازدهی نسبت به مقیاس متغیر(BCC) مورد استفاده قرار گرفته است؛ همچنین، در این پژوهش این فرضیه که پرتفوی متشکل از شرکتهای کوچک عملکرد بهتری از متوسط صنعت دارند نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش، نشان میدهد که با استفاده از روش CCR نمیتوان بازدهی بیش از متوسط بازدهی بازار به دست آورد؛ ولی با استفاده از روش BCC میتوان بازدهی بیش از متوسط بازده بازار کسب کرد؛ همچنین برای مقایسه عملکرد سبدها از معیار تأثیر اندازه نیز استفاده شده است. نتیجه اینکه پرتفوی تشکیل شده از شرکتهای کوچک نیز بازدهی بیش از متوسط بازده بازار را ایجاد کرده و عملکردی مناسب داشته است. در این پژوهش برای سنجش عملکرد پرتفوی، از معیار ویلیام شارپ استفاده شده است.
خلاصه ماشینی:
"همچنین، در این پژوهش به دنبال بررسی این موضوع هستیم که آیا استفاده از «تأثیر اندازه» به عنوان روشی برای انتخاب سهام، در بورس ایران مناسب است یا خیر؟ در اینجا نیز شرکتهای موجود در هر صنعت بر اساس متغیر اندازه شرکت به دو دسته کوچک و بزرگ طبقهبندی شده و سپس سبد سهامی متشکل از سهام شرکتهای کوچک تشکیل داده و متوسط بازده این سبد در هر سال مالی محاسبه و با متوسط بازده همان صنعت در پایان سال مالی مقایسه میشود.
در نهایت با تجزیه و تحلیل نتایج بدست آمده، بررسی میشود که آیا «تأثیر اندازه » روشی مناسب برای انتخاب سهام است؟ این بدان معنا است که آیا سبد سهامی که از سهام شرکتهای کوچک تشکیل شده، بازده بالاتر از متوسط صنعت ایجاد میکند؟ اندازه شرکت: بانز (1981) و فاما و فرنچ (1992) متغیر اندازه را به عنوان ارزش بازار حقوق صاحبان سهام تعریف کردهاند: ارزش بازار حقوق صاحبان سهام= قیمت سهام در پایان سال مالی × تعداد سهام عادی منتشر شده بر اساس این معیار، شرکتها به دو گروه بزرگ و کوچک تقسیم میشوند، شرکتهای بزرگ ارزش بازار بیش از میانگین کل ارزش بازار صنعت دارند و شرکتهای کوچک دارای ارزش بازاری کمتر از میانگین کل ارزش بازار صنعت هستند.
نتایج تجربی از این پژوهش نشان میدهد که پرتفویهای تشکیل شده با استفاده از الگوهای رویکرد تحلیل پوششی دادهها توانایی ایجاد بازدههای بالای قابل توجه را دارند و میتوان از این روش در انتخاب پرتفوی بهینه برای سرمایهگذاری، استفاده کرد؛ همچنین با استفاده از این روش، نقاط ضعف شرکت تعیین شده و میتوان با شناخت میزان تأثیر متغیرها، اقدامات لازم در جهت بالا بردن سطح کارایی نسبی شرکت اقدام نمود."