چکیده:
در این مقاله به تحلیل نظری این مسئله پرداخته ایم که: چگونه اعمال سیطره بر نهاد مالکیت، وابستگی به نظام ایل تباری، اتخاذ یک فلسفه سیاسی خاص و نیز ممانعت از شکل گیری نهاد ثابت اشرافیت توسط دولت ها در ایران، بر روند شکل گیری جامعه مدنی تاثیر گذارده است. در تبیین این مسئله بر مبنای مدل نظری یورگن هابرماس رابطه دولت و نهاد مالکیت بررسی گردیده و در کنار آن از نظریه استبداد شرقی در گذشته تاریخ ایران و نیز نظریه دولت خودکامه بوروکراتیک به ویژه در دوره معاصر استفاده شده است. بر اساس این نگاه و ارجاع به روایت های تاریخی به این نتیجه دست یافته ایم که نهاد دولت بیش از سایر عوامل و پدیده های اجتماعی؛ از طریق درانحصار گرفتن نهاد مالکیت، نگاه قیم مآبانه به افراد جامعه، ایل تباری اغلب دولت ها و نیز متزلزل ساختن اشرافیت ها، زمینه های بلامنازع سلطه خود را بر جامعه فراهم ساخته و از پیدایی و به رسمیت شناختن نهادهای حایل دولت و جامعه که بستر ساز شکل گیری حوزه عمومی هستند ممانعت نموده است.
خلاصه ماشینی:
از آنجایی که از یک سو عوامل تاثیر گذار بر جامعه مدنی عدیده و بررسی تمامی آن هـا در این مقاله مقدور نمیباشد و از سوی دیگر در میان این مواردعدیده بـه نظـر مـا نقـش دولـت اهمیت بیشتری دارد، بنابراین ما در این مقاله میخواهیم روشن کنیم که دولت چگونه از طریق اعمال سیطره خود برنهاد اقتصاد و مالکیت ، وابستگی به نظام ایـل تبـاری، اتخـاذ یـک فلسـفه سیاسی خاص (نگاه حاکمان به انسان ) و نیـز ممانعـت از شـکل گیـری نهـاد ثابـت اشـرافیت موقعیت و روند شکل گیری جامعه مدنی را تحت تاثیر قرار داده است ؟ برای اینکه به این سؤال پاسخی نظـری بـدهیم هـر یـک از عوامـل چهارگانـه فـوق را کـه برشمردیم مورد بحث قرار میدهیم و بر مبنای مدل نظری هابرماس و نظریه استبداد شرقی بـه تبیین این رابطه می پردازیم و با عنایت به این دیدگاه ارتباط عوامل فوق رادر یک مدل نظـری باز مینمایانیم .
شرعی یا ترکیبی از این دو بوده که در هر یک ، ساخت سیاسی ،به عنوان عـاملی مسـلط جلـوه گر شده و در این بین با توجه به سلب حقوق فرد،صرفابه بازتولید اسـتیلای دولـت تمامیـت خواه در ایران منجر شده است آنچه که پیامد این وضعیت است فقدان پدیـده شـهروندی و بـه تبع آن دیررسی زمینه شکل گیری جامعه مدنی در ایـران اسـت کـه در عرصـه آن یـک حـوزه عمومی بتواند شکل بگیرد؛چه ،شهروندی با مسـئولیت و حقـوق مربوطـه جـزء لاینفـک ایـن مفهوم و پایۀجامعه مدنی را تشکیل میدهدزیراوجامعه مـدنی دشـمن طبیعـی خـود سـالاری، دیکتاتوری و دیگر اشکال حکومت خودسرانه است .