چکیده:
علی رغم مطرح بودن تهدید صهیونیسم علیه فلسطین، در نشریات عرب غیر فلسطینی تا زمان صدور اعلامیه بالفور در 1917، شاعران کمترین توجهی به مسئله فلسطین نداشتند و نظرشان بیشتر به رابطه ترک ها و اعراب معطوف بود. برخورد یهودیان و فلسطینی ها در 1929 بر سر «دیوار ندبه» را می توان نقطه عطفی در تاریخ شعر عرب دانست زیرا از این زمان، توصیف رویدادهای سیاسی فلسطین، به عنوان موضوعی مهم، به آثار شاعران عرب راه یافت. با شکست فلسطین در سال 1948 و تشکیل دولت یهود در آنجا، کشمکش اعراب و اسرائیل، موضوع مهم شعری شاعران عرب گشت و شکست ژوئن، علاوه بر شعر بر صورت های دیگر ادبیات، نظیر داستان نیز تاثیر فراوان نهاد تا جایی که این واقعه، مبدا تحولی بزرگ در برخی از شعرای عرب و از جمله نزار قبانی گشت. او که تا آن زمان به دلیل سرودن غزل، به «شاعر زن» لقب یافته بود، پس از شکست 1967، به شاعر حماسی بدل می شود و با همان شور عاشقانه به معشوق همیشگی اش، به جنگ اسرائیل می رود و در اشعارش، فلسطین را با خود همگام می کند. او با خشم شعر حماسی، به سرزنش تمام مسولان شکست فلسطین می پردازد و چنان صادقانه آنها را در دادگاه شعری خود محاکمه می کند که با بیان صریح و بی پروایش، عده زیادی را به خشم وامی دارد تا جایی که جمع عظیمی، خواهان منع انتشار اشعارش شده اند. او در این رابطه، حتی از اعتراض نسبت به مسوولان غفلت زده و بی خیال عرب که به اندیشه صهیونیست راضی شده و باعث جدایی و پارگی خطوط مرزی فلسطین گشتند، غافل نمانده و در اشعار خود، از آنان به عنوان مسولان اصلی شکست فلسطین یاد می کند و همچنین به سرزنش هنرمندان و شاعران و نویسندگان عرب که رسالت خطیر بیداری اذهان و جهت دهی به خوانندگان آثارشان را بر عهده دارند، می پردازد و نسل های آینده را شراره های امید و آرزو برای برافروختن شعله های خشم و تداوم مبازره تا سر حد جانبازی به منظور بازپس گیری وطن معرفی می کند. این مقاله در صدد است تا موضعگیری-ها، واکنش ها و راهکار های نزار قبانی را در مقابل وجدان های خفته بشری نشان دهد و به معرفی نمونه ای از اشعار او، در محاکمه این وجدان های خفته بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"/#کیف نفجر فی الکلمات الألغاماS}{CP28CP}(همان:158) نزار در قصیدهای به نام شاعران سرزمین اشغالی(شعراء الارض المحتلۀ)کهآن را در سال 1968 سروده است،از ژوئن یاد میکند و در واقع نقطۀ عطفتاریخ فلسطین و تاریخ شعر و شاعری از نظر وی،همین ژوئن 1967 است و میگویدما قبل از ژوئن،تنها نویسندگانی بودیم که با صرف و نحو بازی میکردیم ونوشتههای ما معنایی نداشت؛لذا صهیونیست نژادپرست،زمانی که بیحالی و بیروحیما را دید،سرکوبمان کرد بدون اینکه صدایی از ما بیرون آید اما ژوئن 1967،همهچیز را برای اسرائیل بر هم زد و برای ما ایثار و فداکاری،قیام ضد ظلم،اتحادو همبستگی و حتی شعر و شاعری را از نو آفرید.
و این،همان نکتهای است که نزار قبانی در اشعار خود،درصدد بیان آن استوی با درک این حقیقت بزرگ و با پایبندی به تعهد ادبیخود،علت اصلی شکست سرزمینهای عربی و خصوصا فلسطین را در بیکفایتی&%00520PDAG005G% سران نالایق آن،سستی و غفلت قوم عرب و متعهد نبودن روشنفکران و ادیبانعرب نسبت به مسائل جاری سرزمینهای خود،خلاصه کرده و برای هوشیارنمودن رهبران کشورها نسبت به وظیفۀ خطیر خود،به ذم سران کشورهای عربیپرداخته است و اعتراف نموده است که سرزمین فلسطین،با وجود سابقۀ دیرینهاش،بهعلت بیکفایتی سران خود،سالهاست که در زبانۀ آتش اسارت و تباهی دست وپا میزند و برای بیداری ملل و تأکید بر رسالت ملتها در زمان جنگ،شکستاعراب را بازتاب سستی و بیتوجهی قوم عرب نسبت به مملکت خویش دانسته وبیان کرده است که اعراب،مقهور ضعفهای خود شدهاند،نه قدرت دشمن."