چکیده:
علت بروز جنگ در فلسطین و لبنان، ریشه ای تاریخی و سابقه ای طولانی دارد. منطقه خاورمیانه عموما و به ویژه فلسطین، نه تنها از اهمیت سوق الجیشی و استراتژیک برخوردار است بلکه این کشور، موطن تمام ادیان بزرگ است و در منطقه تماس کشورهای اسلامی با آسیا و آفریقا واقع است؛ پس شگفت نیست که جایگاه کارزار و میدان رقابت گردد. ویژگی های فوق العاده قدس و مسائل ویژه این خطه، آن را همچون گره وسط طناب مسابقه نموده که هر طرف سعی دارد تا آن را به طرف خود بکشد؛ از این رو، منطقه شامات وسرزمین فلسطین و لبنان، میدان تاخت و تاز وکشتار یا برد و باخت شده و روزی به دست مسیحیان و صلیبیان، روزی در دست یهودیان و دیگر روز در دست مسلمانان قرار گرفته است. اما با کوچ خود خواسته یهودیان و اشغال سرزمین فلسطین، زمینه اخراج ساکنان اصلی این سرزمین مهیا شد؛ مهمانی که میزبان را اخراج نمود. آنگاه نخستین نشانه های مقاومت مردمی بروز یافت. اکنون مردم فلسطین با دشمنی رو به رو هستند که اگر بتواند، مسلمانان را از صفحه روزگار محو می سازد و در این کار آن تردید نمی کند؛ دشمنی که کمترین جرم او نسل کشی ونابود ساختن ریشه فلسطینیان و بلکه هر مبارزی است. هدف رژیم صهیونیستی، رسیدن به این مقصد است و تنها راه مقابله با آن، حفظ روحیه مقاومت و بیداری در مردم است و فلسفه مقاومت نیز بر همین پایه استوار است. براین اساس، فرضیه مسالمت آمیز بودن مهاجرت یهودیان به فلسطین، به سبب هدفدار بودن آن رد می گردد. این مقاله در صدد بیان علت وچگونگی بروز جنگ در فلسطین و عراق وتفسیر هدف مردم این کشورها از مقاومت ومبارزه وتوضیح آرمان های آنان است.
خلاصه ماشینی:
"(العوید،2006 م) این پژوهش،تلاش دارد تا به این سؤال اصلی پاسخ دهد که«فلسفۀ مقاومتچیست؟» معرفی ادبیات مقاومت اصطلاح"أدب المقاومة"که از نیمۀ دوم قرن 20 م رایج شد،در آغاز،زیادشایع نبود اما شاید آثار جنگ ژوئن 1967 م،باعث رواج این اصطلاح شد:آن-گونه که از اصطلاحات شایع قبلی،یعنی"أدب المعرکة"،"أدب الحرب"و"أدب النضال"بیشتر انتشار یافته و بعد از انتفاضۀ اول و دوم و تاکنون نیز جایگاهلازم خود را به دست آورده است.
قدسیات و اشکال مختلف ادبیات مقاومت،روح اعتماد به نفسو آماده شدن برای جنگ و دعوت به حفظ هویت،و افتخار به پیروزیهای بزرگرا تقویت میکند اما قصیده زهیر که در بالا آمد به این نکته اشاره دارد که معنایادبیات مقاومت،خشونت و ایجاد سروصدا نیست چون در درجۀ اول،ادبیاتیانسانی است.
(عبد القادر،2004 م) قصیدۀ زهیر،شاید نخستین اثر در حوزۀ ادبیات مقاومت باشد اما بالطبعآخرین آن نیست و الگویی شده است تا ابداعات ادبی،پشت سر هم پدید آید وتوشۀ راه مبارزان شود؛مثل این بیت از شاعر فلسطینی،عبد الرحیم محمود،کهچهل سال است بر زبانها میچرخد: {Sسأحمل روحی علی راحتی و ألقی بها فی مهاوی الردی#فإما حیاۀ تسر الصدیق و إما ممات تغیظ العدیS}من،جان بر کفانه،خود را به دهان مرگ میاندازم و بدینشکل،دوستی رااز هلاکت میرهانم و یا دشمنی را میکشم.
نتیجۀچنین تلاشی،مجموعهای از سرودههایی شد که در حوزۀ ادب،نام جدیدی هخود گرفت:ادبیات مقاومت و یا همان ادبیات پایداری؛به عنوان مثال،ابو القاسمالشابی،شاعر معاصر تونسی،ابیاتی را سرود که هماره غیرت و احساسات عرب رادر مبارزه با صهیونیست،به جنبش واداشت و اخیرا نیز در بیداری اسلامی،بسیارالهامبخش بوده است: {Sإذا الشعب یوما أراد الحیاۀ#فلا بد أن یستجیب القدر#و لا بد للیل أن ینجلی#و لا بد للقید أن ینکسر#و من لم یعانقه شوق الحیاۀ#تبخر فی جوها واندثرS}(الشابی،1995 م،ص 77) شاعر ابراز میدارد که اگر ملتی اراده کرد که آزاد باشد و زنده بماند،همگان،حتی قضا و قدر،باید خواستۀ او را اجابت نماید."