چکیده:
متن محوری» ادیان ـ به ویژه اسلام در وضعیت کنونی ـ باعث شده تا دریچه جدیدی به بررسی این متون گشوده شود. این دریچه، پژوهش ادبی در متون دینی است که به پیروی از پیشرفت های نظریه ادبی و نقد ادبی فراز و نشیب فراوانی طی کرده است. پیش فرض اصلی در این گونه پژوهش و به طورکلی پژوهش در دین، تعلیق ذات یا ناب بودن دین/ متون دینی است که باعث می گردد به متنی ادبی مبدل شود. این روح حاکم بر سنت غربی پژوهش در میان نوادیبان عرب پی گرفته شد و کم کم مکتب ادبی در تفسیر قرآن شکل یافت. شکل به روزشده این مکتب در «قرائت تاویلی» افرادی مانند نصرحامد ابوزید و محمد ارکون نمود دارد. مشکل اصلی این طرز نگرش عرفی به متون دینی و ادبی سازی آنها همان مبنای تعلیق ذات است که باعث شکافی عمیق میان تلقی متدینانه و ایمانی با تلقی پژوهشی از دین می شود. ضمن آنکه پژوهشگر در این مطالعه ادبی نمی تواند به رغم ادعا فارغ دلانه به بررسی بپردازد و همدلی خود را با متون دینی از دست خواهد داد. از سوی دیگر، معیار ادبی دانستن یک متن نیز اگر چندلایگی معنا در نظر گرفته شود، مصادره به مطلوبی اتفاق خواهد افتاد که در آن، آنچه را می خواهیم در پژوهش بدان برسیم، فرض گرفته ایم و نیز دیگر توجیه یا تبیین کافی برای «ایمان» به قرآن یا متون دینی دیگر نخواهیم داشت. این طرز تلقی از یک نگاه با زاویه خاص فراتر می رود و اصل ماهیت ایمان و دین را به چالش می کشد.
Since most religions – especially Islam in the present situation – are "text centered"، a new perspective regarding the investigation of these texts has been created. This new viewpoint is the literary investigation of religious texts which has gone through many changes due to the developments of the literary theory and literary criticism. The main presupposition of this research and most religious researches is the suspension of essence and that religion/religious texts are rare; this makes it a literary text. The neo-literates followed the spirit dominant on the West's tradition of research، and gradually a literary school of Quran's interpretation was formed. The "allegorical reading" of some such as Nasr Hamed Aboo-zaid and Mohammad Arkoun is the up-to-date version of this school. The main problem of this conventional look at religious texts and considering them literary texts is their base in the suspension of essence; which has created a deep separation between a devoutly approach to religion and the researching approach. The researcher cannot be open-minded in his literary study although he/she such claims، and he/she will lose his concordance with religious texts. On the other hand if we regard a text's different levels of meaning، having a literary look at the texts is a petitio principii (reasoning in circle) in which the favored result is supposed; thus there will not be enough evidence for believing in Quran or religious texts. This kind of approach is more than a special point of view; it challenges the essence of faith and religion. Keywords: literature criticism, phenomenology, Hermeneutics, the holy text, allegorical reading, literariness of a text
خلاصه ماشینی:
"در اصل هنوز مکتب نواندیشی در برابر متن انفعال دارد که البته با چشمپوشی از میراث کلامی-مذهبی صرفا به سراغ جنبههای بلاغی و ادبی میرود و در این راستا از روانشناسی و جامعهشناسی نیز کمک میگیرد؛ولی در مکتب تأویلی که از همان تغییر نگرش به روش آغاز شد،تغییر بنیادین در انفعال از متن رخ داده و متن قرآن در تعاملی فعال میان خواننده و متن یا فرهنگ و متن قرار گرفته است.
آیا به صرف همین صورتبندی ادبی میتوان آن را به سبک خود وی تأویل نمود و مراد آن را دریافت؟ اگر پاسخ ابو زید منفی است،چگونه در مورد قرآن به شکل ادبی برای عبور از معانی متعارف استناد کنیم؟و اگر پاسخ مثبت است،چرا ابو زید تاویلهای آثار خود را با چنان ادبیات گزنده و کوبندهای مورد نقد قرار میدهد و متهم به کجفهمی و انتخابگری گزینشی از متونش میکند؟!ابو زید حتی در این راستا کتابهای مستقلی تدوین کرده که یکی القول المفید فی قضیة ابو زید و دیگری التفکیر فی زمن التکفیر است.
در پایان باید گفت استفادۀ گشادهدستانه از«رأی»در برداشتهای تأویلی با توجه به اینکه پایگاه فکری تجددمآبانه نزد نومعتزلیان عرب هویداست،نتیجهای جز مصادرۀ اسلام نخواهد داشت؛چه آنکه هدف اهل رأی در این دوره،همان رفع ناسازگاری هویت اسلامی با خواست جوامع غربی-ولو ناخواسته و بر اثر تعلق خاطر فرهنگی- قرار گرفته است و این،بدان سبب است که اندیشمندان تاویلگر نیز خود انسان معلق نیستند و به فرهنگ و پایگاه تاریخی دورۀ خود وابستهاند."